خلاصه ماشینی:
"این مقاله با بهانه قرار دادن اثر معماری به بررسی دنیای هرمنوتیکی پرداخته است و قصد دارد راهی برایفهم ساده مخاطب از مقولۀ هرمنوتیک فراهم آورد.
اول آنکه انسانها در طول تاریخ نشان دادهاند مسائلی که بر روی آنها سرمایهگذاری بسیار کردهاندبرایشان ارزش بسیار داشته است و لذا ماندگاری این اثر به دلیل ارزشی است که برای انسان داشته و نیز به لحاظسرمایهگذاری انسانی،چه مادی و چه معنوی،بر روی آن بوده است.
نکتۀ مهم در خصوص مسائل طرح شده پیرامون برجستگیهای هنر معماری نسبت به سایر هنرها،آناست که این خصوصیات ذرهای در فرم برخورد هرمنوتیکی با اثر معماری مؤثر نیست بلکه در طیفاندیشههایی که با آن برخورد میکند بسیار متفاوت است.
این به آن معنا نیست که خود اثر فاقد حرفی برای گفتن است بلکه فاقد فرم متدیک در جلب نظرمخاطب است و لذا مخاطب خود را در مواجهۀ اندیشهای با اثر قرار نمیدهد و بدیهی است که پیام آن رادریافت نمیکند.
این اثر تا زمانی که خالق آن،آن را به کسی نشان نداده است،دارای همان زبانی است که مؤثر در دریافت از پدیدههای جانبی و در خلاقیتخود،اخذ کرده و در آن به ودیعت گذاشته است ولی به محض برخورد دومین مخاطب،آن اثر با زبان آن مخاطب شروع به گویش میکند دیگرنه لزوم استفاده از زبان مؤثر باقی میماند و نه حتی امکان آن.
این به آن معنا نیست که مستقیما آوای صاحباثر را داشته باشد و مخاطب نیز پتانسیلی برای شنیدن دارد و این پتانسیل را از مسائل جانبی پیرامون خود وپیشفرضهایش یا پیشفرضهایی که در زمان درک و در لحظه میسازد به دست آورده است."