چکیده:
(IBما تصور میکنیم اطلاعات و فنآوری ارتباطی باید تجربهی جدیدی برای کاربران به بار بیاورد.ما این تجربه را«تجربهی کانسایی»مینامیم.برای بسط موضوع بر یک قالب محاسباتی جدید،به نام «محاسبهی فرهنگی»تکیه کردیم.درون این قالب مفهوم رسانهی کانسایی و چگونگی ایفای نقش آن از طریق تعامل رسانهی کانسایی بسط داده شده است.رسانهی کانسایی میتواند دانش ضمنی مشترکی شامل احساسات،عواطف و حالات فراهم بیاورد.ما تجربهی کانسایی را هدف میگیریم، یعنی آن چیزیکه به وسیلهی رسانهی کانسایی به نمایش درمیآید و با واقعیت متناسب است و موقعیتی فراهم میکند که کاربر تعلیم بگیرد.با این هدف،زیباییشناسی تجربهای را که میخواهیم پدیدار شود مورد بررسی قرار دادهایم.در انتها،برای گشودن مفهوم تجربهی رسانهی کانسایی به دو فرهنگ باختری و خاوری مراجعه کردیم و داستانهایی نامآور از هردو فرهنگ را برای به دست آوردن راهنمای فراهم آوردن تجربهی کانسایی مورد بررسی قرار دادیم.IB)
خلاصه ماشینی:
"در این صورت یک ایراد بالقوه در رسانهی کانسایی وجود دارد و آن وابستگی فرهنگی و اقتضای تشخص دادن به خود واسطه است که فرهنگهای گوناگون را باهم میپیوندد.
این دیدگاه به تعامل حرکتی- جسمانی و حرکات ارادی و ریتیمیک کاربر برای به دست آوردن احساس زیبایی شناختی، لذت و رضایت عملکردی توجه دارد و در عین حال تفاوتهای فردی را نیز مورد توجه قرار میدهد(موئن 2005).
این حالت میتواند فی المثل بعد از تماشای یک فیلم احساس شود یا پس از شنیدن یک صورت موسیقایی،نگریستن به یک تابلو،پس از خطور کردن تصویری به ذهن یا حصول یک بینش ژرف یا جنبش جسمانی و حرکات کاملا برآمده از درونزیباییشناسی فرهنگی گرچه ما زیباییشناسی را کاملا با لحاظ یک شخص مورد بحث قرار دادیم اما رویکرد دیگری نیز به زیباییشناسی وجود دارد که به بیش از یک شخص متوجه است و کاملا هم موضوع موجهی است.
دیدگاه ما این است که تجربهی کانسایی ممکن است به روشنایی کاربر راه بگشاید و به او اجازه بدهد تجربه و فهم ژرفتر و غنیتری از واقعیت پیدا کند.
و آخر اینکه محورهای زیبایی شناختی تجربه میتوانند بر موسیقی،فضای بصری و سایر جهات تجزیه دقیق شوند تا زیبایی را به کاربر نشان بدهند ولی باتوجه به پیچیدگی تجربهی مزبور،کاربر ممکن است از تعامل با تجربهی ملهم از داستان آلیس به درک و تصدیقی برسد،ولی تعامل با نمایشی از داستان گاوچران او را گیج کند."