خلاصه ماشینی:
"بخش بزرگی از نویسندگان این دوره را اصلاحطلبان سیاسی تشکیل میدهند؛ مردانی چون ملکم خان که بیانیههای سیاسی خویش را با نام کتابهای غیبی چاپ میکند، میرزا فتحعلی خان آخوندزاده که بر مبنای یکی از روایتهای تاریخ عالم آرای عباسی، داستان یوسف شاه و ستارگان فریب خورده را مینویسد،طالبوف تبریزی که آرزوهای خویش را در قالب قصههای تعلیمی احمد و مسالک المحسنین تصویر میکند و زین العبادین مراغهای که در سیاحتنامهء ابراهیمبیک و بلای تعصب او از شوربختی ایرانیان قصهها میگوید.
ادبیات داستانی تبعید اما ویژگی دیگری را نیز با خود حمل میکند:حضور گستردهء نویسندگان زن که در انتخاب لحن،محتوا،رویکرد به انقلاب و داوری در مورد کشور میزبان روش دیگری دارند.
ادبیات داستانی تبعید اما تنها نیمهء جدا شدهء یک تصویر نبود؛ادبیات تبعید، گفتمان فرهنگ ایرانی را نیز به جدال طلبید و در ساختارهایی پیچیده،در هویتها و ارزشهای فرهنگی یک سرزمین تردید کرد و از این رو در مقابل آن بخش از ادبیات داستانی پس از انقلاب در داخل کشور قرار گرفت که گفتمان فرهنگ ایرانی را به هزار زبان باز تولید میکرد.
16 داستان ادبیات داستانی ایران داستان بلندیست؛از افسانههای اسطورهای تا داستانهای تبعید،از آرزوهای آرمانشهرهای مینوی تا میل به آرمانشهرهای زمینی،از تصویر دیوانگان مقدس تا حضور دیوانگان ویران،از همنشینی انواع هنری تا جدال شکلهای ادبی، از تکرار گفتمان فرهنگ ایرانی تا تعارض با همهء جنبههای این گفتمان،از نبردهای حماسی تا دلتنگیهای عارفانه،از حسرت ظهور زنان«اثیری»تا وحشت از حضور زنان لکاته،از نگرش عریان مردسالارانه تا نگاه آشکار فمینیستی،از ترسیم ویرانههای خاکی تا تصویر چمنزاری مینوی،از تعهد طبقاتی تا تعهدستیزی همهجانبه،از روایت ستیز قهرمانانه با قدرتهای حاکم تا مدح حاکمان حاضر،از تصویر زندان و شکنجه تا آواز حرمت عدالت،از جستوجوی تمامیت یونگی تا ترسیم رؤیاهای فرویدی،از شکلهای سنتی تا ترفندهای پسامدرنیستی،از حضور تکرارها در تفاوتها تا وجود تفاوتها در تکرارها."