چکیده:
در دنیای امروز پیشرفت جوامع بستگی به نظام مدیریت آنها داشته و مدیریتها طبق جهانبینی آن جوامع تدوین شده است.هر مدیریتی شناخت خاصی از جهان دارد و مدیریت را براساس آن شناخت تنظیم میکند.هدف اصلی این مقاله بررسی نظام مدیریت اسلامی و شناخت ویژگیهای آن در راستای اهداف تولید،خودگرایی و تعالی میباشد.در این جهت تلاش گردیده تا با بررسی نقش جهانبینی اسلامی در علوم انسانی و مدیریت،حاکمیت ارزشها در سازمان و نقش شناخت انسان در مدیریت،به بعضی از شئون مختلف مدیریت که متأثر از جهانبینی اسلامی است مانند جایگاه انسان در سازمان،گرایش مدیر،قاطعیت در تصمیمگیری،انگیزش،عدالت و خدامحوری،اشاره گردد.
خلاصه ماشینی:
"علی علیه السلام،بزرگترین مدیر تاریخ بشریت،در این باره میفرماید:«با من به گونهای که با جباران و گردنکشان سخن میگویند سخن نگویید و انتقاداتی را که از افراد عصبانی پنهان میکنید از من پنهان نسازید و با من با تملق و چاپلوسی رفتار نکنید و نپندارید که اگر انتقاد درستی به من داشته باشید پذیرفتن آن بر من دشوار است و گمان مبرید که من از شما درخواست بزرگ نمودن خود دارم،زیرا کسی که شنیدن سخن حق و عدل بر او دشوار و سنگین میآید،عمل کردن حق و عدل بر او دشوارتر است،پس از گفتار حق و مشورت به عدل خودداری نکنید،زیرا من نزد خود برتر نیستم از آنکه خطا کنم و از خطا در کار خویش ایمن نیستم مگر اینکه خداوند کفایت کند مرا،زیرا من و شما بندگان مملوک پروردگاریم(نهج البلاغه،خطبه 216).
7-4-خدامحوری در قرآن مجید آمده است که حضرت موسی علیه السلام برای اینکه بتواند مدیریت الهی جامعه خود را به عهده گیرد از خداوند خواست: رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی و اجعل لی وزیرا من اهلی،هارون اخی،اشدد به أزری،و اشرکه فی امری؛ به او شرح صدر داده؛(تحمل مشکلات)،این امر سنگین و سخت را بهطور نسبی بر او آسان سازد؛زبان و بیان او را رسا نموده و فردی شایسته را به معاونت او منصوب نماید(طه،آیه 22-25).
نکته دوم اینکه:تنها مدیری میتواند ارزشهای الهی و یاد خدا را در محیط تحت مدیریت خود تحقق عینی بخشد که هرچند به صورت نسبی واجد ویژگیهایی باشد که موسی علیه السلام از خداوند درخواست نمود(یعنی دارای شرح صدر،زبان گویا،توان لازم برای برخورد با مشکلات و داشتن یار و همکار شایسته)اما هرچه صحنه مدیریت او گستردهتر میشود نیاز او به این ویژگیها بیشتر گردد."