خلاصه ماشینی:
"بیش از نصف شعارها به تساوی بین گرایش اسلامی و مارکسیستی قابل تقسیماند4باقی شعارها را مشکل بتوان تقسیمبندی کرد و این به دو دلیل:دلیل اول اینکه برخی از شعارها همهء گرایشهای ایدئولوژیک را دربرمیگیرد و توسط همه همچون بازگفت خواستی عمومی بدون تمایز ایدئولوژیک و فرهنگی مورد قبول قرار میگیرد.
همانطور که گفته شد تمایز بین شعارهای گرایش اسلامی و مارکسیستی نسبتا آسان است،در مقابل،تشخیص بین شعارهایی با خاستگاه اسلامی و شعارهایی با منشأ ملی مشکلتر است و این به چند دلیل: اول آنکه در بطن جنبش ملی جناح مذهبی(نهضت آزادی یا جاما)وجود دارد که از همان واژگان و مفاهیمی استفاده میکند که گرایشهای اسلامی،و نیز توافقی پیرامون«بخشی از برنامهء اجتماعی» این دو را که متأثر از فرامین قرآنی است میتوان رؤیت کرد.
برای بیان دقیق تفاوت محتوای هویتی شعارها با توجه به معنای ضمنی ایدئولوژیک و فرهنگی آنها ذکر چند نکته لازم به نظر میرسد: استناد به ایران میتواند خاستگاه ملی،غیرمذهبی،چپی یا حتی اسلامی داشته باشد؛حال آنکه استناد به اسلام جای شک باقی نمیگذارد.
(3)-این معنا در اشکال مختلف ظاهر میشود:عباراتی که مشخصا بیگانه را مخاطب قرار میدهد،کشورها،ملتها، اشخاص و نهادها،دکترینهای ایدئولوژیک و سیستمهای سیاسی،واحدهای جغرافیایی سیاسی،فضای فرهنگی و اصولا تمامی دنیا غیر از ایران و بالاخره دشمن که بطور غیرمستقیم همچون بیگانه در نظر گرفته شده است.
درست است که تعداد شعارهای نوشته شده توسط جریانهای اسلامی به مراتب بیش از مجموع جریانهای مارکسیستی بود،اما این حرف در مورد شعارهایی که به هویت فرهنگی و خواستهای ملی و اسلامی استناد میکرد درست است."