چکیده:
در تاریخ فلسفه،برهان صدیقین به عنوان راهی که در آن خدا با خدا شناخته میشود و عالم و صفات آن در راهیابی به معرفت الهی واسطه قرار نمیگیرد،موقعیت ممتازی در میان براهین اثبات وجود خدا دارد.ریشهء این برهان را باید در آیات قرآنی و تعالیم امامان شیعه جست.در این برهان تلاش میشود تا از طریق تأمل در نفس وجود و بررسی احکام ضروری آن،وجود واجب اثبات و در پرتو آن،ونجود سایر موجودات تبیین شود.ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی هر کدام بیان خاصی در باب این برهان دارند.نباید این برهان را با برهان وجودی آنسلم و دکارت یکی دانست.کانت،فیلسوف معروف آلمانی،معتقد است که براهین اثبات خدا در نهایت به دلیل وجودی برمیگردند و در نقد خود از این براهین برهان وجودی را مورد نقد قرار میدهد.کانت میگوید در برهان وجودی مغالطه- ای اساسی وجود دارد و با انکار وجود محمولی،برهان وجودی دکارت و آنسلم را از درجهء اعتبار ساقط میکند.از نظر ما نقادی کانت از برهان وجودی به برهان صدیقین ملاصدرا وارد نیست و این برهان میتواند به عنوان مبنایی مطمئن و استوار در جهت اثبات عقلی خدا مورد توجه قرار گیرد.اثبات این معنا در کنار تحلیل برهان صدیقین ملاصدرا و مقایسهء آن با برهان وجودی آنسلم و دکارت هدف نوشتار حاضر است.
خلاصه ماشینی:
آنچه که صدر المتألهین در برهان صدیقین اثبات میکند،این نیست که خدایی وجود دارد بلکه این است که مفهوم حقیقی خدا به عنوان وجودی که احاطهء قیومی بر همهء موجودات دارد و به همهچیز،محیط است و وجود حقیقی فقط از آن اوست و همهء موجوات از قبیل نمود و ظهور اویند،امکان این امر را که چیزی بتواند وجود داشته باشد که ظل و سایهء او نباشد،طرد میکند.
این تقدم البته از نوع تقدم واقعی و خارجی نیست تا اشکال ابن رشد مبنی بر تناقض واقعیت داشتن شیء پیش از موجود بودن آن پیش آید؛بلکه باید بگوییم که در ما بعد الطبیعه ابن سینا و در ساختاری که وی از واقعیت موجوات عرضه میکند،عنصر اساسی و اصلی،ماهیت و تمایز آن از وجود است و در پرتو نظریهای که ابن سینا در باب موجود و تقسیم آن به واجب و ممکن ارائه میکند، هستی اشیا و سپس علت اعلای عالم تبیین میشود.
با این بیان،روشن میشود که صدر المتألهین آنچه را که در قدم اول کشف میکند، حقیقت وجود است(ملاصدرا 1631 ش،912 و 2431 ش،54)و پس از آن،باید در جستجوی ممکنات برآید و اگر بخواهد همان سیر عقلانی فلسفی را ادامه دهد،ناگزیر است که ذات واجب را برای اثبات وجود ممکنات واسطه قرار دهد و البته از نظر او ممکنات به منزلهء ثانی وجود پروردگار نیستند؛بلکه از قبیل شئون و تجلیات ذات پروردگارند که اگرچه آنها در مرتبهء ذات حق نیستند،ولی ذات حق در مرتبهء آنهاست.