خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) ادبیات شفاهی افسانههای واقعگرا (رئالیستی)و خندهآور محمد جعفری(قنواتی) اشاره: نگارنده پیش از این،در مقالههایی ضمن تعریف ادبیات شفاهی و ویژگیهای آن،به گونههای ادب شفاهی اشاره و از میان گونههای نثر ادب شفاهی،افسانه و انواع آن را در حد بضاعت خود شرح داده است.
چنین عنوانی البته تا حد قابل توجهی،با ساختار و موضوع این افسانهها نیز هماهنگی دارد، زیرا بسیاری از آنها شرح و توصیفهای واقعی گوشههایی از زندگی مردمان دورههای گوناگون جامعهء بشری و بیان تجربههای آنهاست.
البته در یک سخنرانی علمی،از زبان یکی از پژوهشگران فرهنگ عامهء افغانستان،شندیم که از این گونه افسانهها با عنوان افسانههای کار و زحمت یاد میکرد.
6در ادبیات نوشتاری ما نیز بارها به این بن مایه اشاره شده است که بهترین صورت آن از آدم الشعرا،رودکی،باقی مانده است: هر که ناموخت از گذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار ج-در این افسانهها معمولا قهرمان افسانه برای رسیدن و دستیابی به خواستههایش،باید به پرسشها و معماهایی پاسخ دهد.
شاه میفهمد که با تقدیر نمیتواند مقابله کند؛زیرا به قول حافظ: هرآن قسمت که آن جا رفت کم و افزون نخواهد شد»به قول استاد زرینکوب:«در این افسانهها جان کلام آن است که ثابت کند در این جهان کار به بخت است،به کوشش سخت نیست.
(5)-افسانههای خلق تاجیک،رجب امانف، انتشارات بنیاد مدد،دوشنبه،تاجیکستان، 2001(به خط سرلیک) (6)-از این افسانه روایتهای متعددی ثبت شده است که برای نمونه میتوان به منابع زیر اشاره کرد:الف-نمونههایی از قصههای مردم ایران،افشین نادری،ص 410 و 412 ب-افسانههای اشکور بالا،کاظم سادات اشکوری،ص 26 ج-قصههای مردم فارسی،ابو القاسم فقیری، ص 84."