چکیده:
ابدالیها در دوره صفویه از ملتان و قندهار بهسوی هرات مهاجرت کردند. همزمان با شورش و عصیان غلزائیها در قندهار، آنان نیز در سال 1129 ق. شورش کرده و با فتح هرات، حاکم صفوی را از این شهر اخراج کردند. مسئله پژوهش حاضر بررسی روابط ابدالیها و نادر شاه افشار با نگاهی توصیفی به وقایع اواخر دوره صفویه و توجهی تحلیلی به چگونگی و عوامل موثر بر روابط شاهان درانی با جانشینان نادر شاه در خراسان است. نتایج تحقیق نشان میدهد که ابدالیها با ضعف صفویان سر از اطاعت پیچیدند و زمانی که در برابر نادر کاری از پیش نبردند، تن به پذیرش تابعیت (سال 1144 ق.) دادند. با جلب توجه نادر به قدرت نظامی ابدالیها، آنان به سپاه شاه افشاری وارد شدند و با کسب مقاماتی چون فرماندهی سپاه به قدرت زیادی رسیدند. بعد از قتل نادر در سال 1160 ق. یکی از همین فرماندهان ابدالی در قندهار، حکومتی مستقل تشکیل داد. او از یک سو با سلسله گورکانیان هند و از سوی دیگر با جانشینان نادر شاه مناسبات سیاسی برقرار نمود. احمد شاه ابدالی و جانشینان او به دلایل گوناگون از حضور جانشینان نادر شاه افشار در خراسان بهعنوان یک دیوار دفاعی میان خود و سایر سران قدرتطلب چون محمدحسن خان قاجار و کریمخان زند استفاده کردند. با اسارت و قتل نادر میرزا که توانسته بود با حمایت شاهان درانی طی سالهای 1218 - 1213 ق. حکومتی جدید روی کار آورد، این دیوار حائل سقوط کرد و قاجارها برای اعاده بر سرزمینهایی که ابدالیها تسخیر کرده بودند، وارد رقابت با درانیان شدند.
خلاصه ماشینی:
در مدتي که قندهار توسط شاه عباس بـه تسـخير ايران درآمد و بعد از دوره شاه عباس دوم تا پيش از خودسري هـاي گـرگين خـان ، سياسـت شاهان صفوي اين بود که سرزمين هاي ابدالي نشين را توسط رئيس ايل ابدالي و با توجـه بـه نظام ساختار قبيله اي و ريش سفيدي اداره نمايند تا اينکه بيشتر بـر حـاکم خـود و نيروهـاي نظامي متکي باشند (قزويني ، ١٣٦٧: ١٥٨؛ کاتـب هـزاره ، ١٣٧٢: ٥٦؛ غبـار، ١٣١٢: ١٠-٩).
در دوره شـاه محمود، خاندان بارکزاييها در قندهار و کابل و غزنـه قـدرت را بـه دسـت گرفتنـد و قلمـرو حکومت محمود شاه و پسرش کامران به هرات محدود شده بود که گاهي خود را مطيع دربار قاجار و گاهي عاصي نشان ميدادند (اعتضادالسلطنه ، ١٣٦٥: ٩٤-٨١) مناسبات سياسي شاهان دراني و جانشينان نادر الف ) روابط احمد شاه ابدالي با جانشينان نادر بعد از قتل نادر چند تن از افراد خانواده افشاري به قدرت رسيدند، امـا جـز شـاهرخ نـوه نادر، مابقي حکومتي موقتي و کوتاه مدت داشتند.
مجموعـه ايـن عوامـل موجب شد تا احمد شاه ابدالي بعد از اولين هجوم به خراسان ، در هجـوم هـاي بعـدي کـه دو هجوم بود و نيز از دور در برابر قدرت طلبي خوانين متعدد خراسان چون مير يا اميرعلم خـان خزيمه از سلطنت شاهرخ حمايت نمايد و در اينجا بايد بـا مورخـاني چـون حسـيني منشـي همراه شد که شاهان دراني «در بـاره شـاهرخ شـاه و همـت گماشـتن خـديو دارا درگـاه بـه استقلال او در اشغال سلطنت ، معلوم دور و نزديک شده اين معني بر السـنه و افـواه خـاص و عام مذکور و مشهور بود» (حسيني منشي ، ١٣٨٦: ١٣٥-١٣٤).