چکیده:
پیامبراکرم,با داعیه پیغمبری، بعد از یهودیت و مسیحیت، به اعلان دینی جدید و تبلیغ و ترویج آموزه های آن پرداخت که شخصیت وی، هم به عنوان عامل این تعالیم و هم به عنوان اسوه و الگوی نمونه آن، حایز اهمیت فراوان است.
زنان، نیمی از مخاطبان تعالیم پیامبر,هستند. در این پژوهش این مطلب ثابت شده است که از نظر اسلام، زن همچون مردان، دارای اختیار، مسئولیت پذیری و توانمندی نیل به کمالات است. شیوه رفتاری پیامبر, با آنها، به عنوان انسان و یکی از دو رکن جامعه اسلامی، حایز اهمیت می باشد. هم چنین، این امر مورد تاکید قرار می گیرد که ایشان با همسران و زنان، با رافت و مهربانی برخورد داشته و راه تعالی و عروج آنها را نیز ترسیم و به آنها ارزش و شخصیت بخشیده است..
خلاصه ماشینی:
"اسلام، همانطور که در سایر امور برای زن شخصیت حقوقی قایل است، در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز برای زن شخصیت حقوقی قایل است و دخالت زن را مانند مرد، در تمام فعالیت های اجتماعی و شئون سیاسی جایز می داند و هیچ فرقی بین آن دو از این جهت نمی گذارد؛ لذا اسلام با حضور زن، کار و تلاش و فعالیت های وی در صحنۀ اجتماع و بستر جامعه مخالف نیست و آن را منع نکرده است.
از پیامبر, در طبقات ابن سعد با توجه به توضیح زمخشری در الفائق ( ج2، ص258) امده است که: واقدی از افلح بن حمید از پدرش از ام کلثوم دختر ابوبکر ما را خبر داد که پیامبر اکرم , می گفته است:« مردان از زدن زنان نهی شدند، سپس مردان از زنان به رسول خدا شکوه کردند، آنان را در آن کار اندک روزگاری آزاد گذاشت و سپس فرمود: دیشب هفتاد زن پیش آل محمد]به گله گزاری آمدند که همه شان مضروب شده بودند، دوست نمیدارم مردی را ببینم که رگهای گردن خود را با خشم نسبت به همسرکش( کاف تصغیر یا تحببیب) متورم سازد و با او به جنگ و ستیز پردازد.
نتیجه گیری از آنچه گذشت، این نتیجه به دست می آید که: در نزد خداوند، زنان نیز مانند مردان از نظر جوهرۀ انسانی و ویژگیهای قدرت اختیار و انتخاب، توانمندی در رسیدن به کمالات و مسئولیت پذیری، یکسان می باشند؛ ولی آنچه در جوامع مختلف و در فرهنگهای مختلف در خصوص زنان وجود دارد، غالبا با نظر پیامبر اسلام در این باره متفاوت است؛ چه آنکه از منظر ایشان، زنان، همچون مردان، از هویت و کرامت کامل انسانی برخوردار می باشند؛ بنابر این، در حق ایشان، نباید ظلم و ستمی انجام گیرد و مورد ضرب و شتم قرار گیرد."