چکیده:
پس از تصمیم قوریلتای دربار مرکزی مغول و اعزام هلاکو به غرب، حکومت ایلخانی در ایران طی فرایندی تاریخی و تابع تحولات دربار مرکزی و اقدامات نظامی و سیاسی هلاکوخان شکل گرفت. هدف لشکرکشی هلاکو به غرب، تثبیت حاکمیت مغولان بر سرزمینهای فتحشده و نیز فتح مناطق جدید بود و تشکیل حکومت ایلخانی در ایران جزو اهداف مأموریت هلاکوخان در غرب تعیین نشده بود. تحولات امپراتوری مغول پس از مرگ منگوقاآن و رقابتهای جانشینی که به نشستن قوبیلایقاآن بر تخت خانی انجامید، بین دو برادر فاتح خاندان تولوی یعنی قوبیلای و هلاکو روابطی مبتنی بر مصالح و منافع دوجانبه برقرار کرد؛ روابطی که قوبیلای را در برابر رقیبان از حمایت هلاکو برخوردار کرد و هلاکوخان، یکی از مقتدرترین خانزادگان خاندان چنگیزی، را به اندیشه تبدیل مناطق فتحشده معادل ایران و قلمرو پادشاهان باستانی آن به حصه خاندانی راهنمایی و تأیید قوبیلای زمینه تشکیل حکومتی دودمانی را در این قلمرو فراهم کرد. اگرچه این مناسبات بهعلت تحولات درونی امپراتوری مغول و ساختار جغرافیایی آن نمود چندان فعالی در معادلات محلی و منطقهای نداشتند، تأیید دربار مرکزی بهعلت پارهای ویژگیها و ماهیت سیاسی و اجتماعی حکومت ایلخانی، در مشروعیتبخشی به فرمانروایان ایلخانی و چالشهای جانشینی ایشان حداقل تا برآمدن پادشاهان مسلمان مغول نقش مهمی داشتند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانهای، نقش و تأثیر مناسبات ایلخانان و دربار مرکزی را در مسئله جانشینی بررسی میکند.
Ilkhanate government was formed in Iran after the decision of the central court of Mongol and dispatch of Hulagu to the West in a historical process and subject to the evolutions of the central court and military and political actions of Hulagu Khan. Although، Hulagu’s expedition to west was aimed to establish the rule of Mongols in the conquered lands and conquering new areas، no objective such as forming the Ilkhanate kingdom in Iran had not been set as the goal of his mission، but the changes in Mongol empire after the death of Mango Qa’an and competitive rivalry to sit on the Khanate throne which finally belonged to Qa’an Khubilai، lead to relations based on mutual interests between the two brothers from Toloi family; that is، Khubilai and Hulagu.On the one hand، Khubilai got the support of Hulagu against his competitors، and thus he was directed by Hulagu Khan، as one of the most powerful barbaric families toward the idea of changing the conquered regions of Iran to their ancient form of khanates and Khubilai’s confirmation led to the formation of a successive rule in the territory. However، due to internal developments in Mongol empire and its geographical structure these matters were not that much noticeable in local and regional equations، but due to some political and social characteristics and the nature of the Ilkanate government، the confirmation of central court had importance until the rise of Muslim Mongol ruler in establishing the legitimacy of the Ilkhanate rulers and his successors challenges. Hence، the present study adopts such an approach using quantitative and qualitative methods and based on library documents examines the role and effect of Ilkhanate and the central court on the issue of succession
خلاصه ماشینی:
تحولات امپراتوری مغول پس از مرگ منگوقاآن و رقابتهای جانشینی که به نشستن قوبیلایقاآن بر تخت خانی انجامید، بین دو برادر فاتح خاندان تولوی یعنی قوبیلای و هلاکو روابطی مبتنی بر مصالح و منافع دوجانبه برقرار کرد؛ روابطی که قوبیلای را در برابر رقیبان از حمایت هلاکو برخوردار کرد و هلاکوخان، یکی از مقتدرترین خانزادگان خاندان چنگیزی، را به اندیشه تبدیل مناطق فتحشده معادل ایران و قلمرو پادشاهان باستانی آن به حصه خاندانی راهنمایی و تأیید قوبیلای زمینه تشکیل حکومتی دودمانی را در این قلمرو فراهم کرد.
اگرچه این مناسبات بهعلت تحولات درونی امپراتوری مغول و ساختار جغرافیایی آن نمود چندان فعالی در معادلات محلی و منطقهای نداشتند، تأیید دربار مرکزی بهعلت پارهای ویژگیها و ماهیت سیاسی و اجتماعی حکومت ایلخانی، در مشروعیتبخشی به فرمانروایان ایلخانی و چالشهای جانشینی ایشان حداقل تا برآمدن پادشاهان مسلمان مغول نقش مهمی داشتند.
فرایند تشکیل حکومت ایلخانی و پیوند خانوادگی ایلخانان مغول ایران با دربار مرکزی و ماهیت عناصر نظامی بهفرمان ایلخانان بهشکلی بود که با وجود موانع مناسبات و روابط فعال بینابین، تا مدتها تأیید خان دربار مرکزی در چالشهای جانشینی و مشروعیت قدرت ایلخانان ایران نقش مؤثری داشت.
نظریه مورخان ایرانی که در خدمت فرمانروایان مغولی حکومت ایلخانی بودند و در تبیین تاریخ امپراتوری مغول از مراحل آغازین شکلگیری تا فراگیری جهانی آن نقش مهمی داشتند، این است که تشکیل حکومت ایلخانی از اهداف اصلی مأموریت هلاکوخان در غرب بود و تأیید خان بزرگ و دربار مرکزی مغول را همراه داشت.