چکیده:
بعد از آنکه روند هجوم مغولان توسط ممالیک متوقف شد، ایلخانان مغول برای ارتباط بهتر با اروپا، مقابله با ممالیک و حفظ منافع سیاسی و اقتصادی خویش، نیازمند ائتلاف با دولت های مسیحی شرقی همچون ارمنستان و بیزانس بودند. دولت بیزانس نیز در زمان سلسله پالئولوگوس (paleologue) در مقابل خطرات سیاسی پیرامون خود که حیات بیزانس را تهدید میکرد با ایلخانان دارای اهداف و منافع مشترک سیاسی و اقتصادی گردید. با وجود این دولت بیزانس گرچه در ابتدای دوره ایلخانان، برای ائتلاف با آنان پارهای اقدامات انجام داد؛ اما نه تنها نتوانست مانند ارمنستان به ائتلافی پایدار و همگرایی مداوم با ایلخانان دست پیدا کند، بلکه به دلیل شرایط استراتژیک خود، در اکثر مواقع، در برخورد با همة دولتها به ویژه رقیبان ایلخانان سیاست موازنه را پی گرفت. این پژوهش ضمن تبیین جایگاه بیزانس در سیاست خارجی ایلخانان، با روشی توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعه کتابخانهای سعی دارد چگونگی و عوامل مؤثر در اتخاذ رویه مذکور از سوی دولت بیزانس را مورد بررسی و بازکاوی قرار دهد.اسناد و الواح به دست آمده از شهرهای میان رودان، از وجود تجارتخانههای بزرگی آگاهی میدهند که به انواع فعالیتهای تجاری و اقتصادی اشتغال داشتند. تجارتخانههایی که بایگانی آنها، پرتو تازهای بر چیرگی پارسیان بر میان رودان، واگذاری زمینها به پارسیان، ایجاد تیولهای نظامی یا زمینهای خدمت، همکاری میان بنگاههای اقتصادی بابل و پارسیان، دریافت انواع گوناگون مالیاتها و غیره میاندازند. تجارتخانه اگیبی، مهمترین تجارتخانهای است که از زمان پادشاهی بابلی نو تا پایان پادشاهی داریوش بزرگ، نقشی فعال در اقتصاد منطقه بر عهده داشت. سازمان مالیاتی هخامنشی، اجارهداری زمینها، پرداخت انواع گوناگون مالیاتها و تجارت، مهمترین عرصههایی بودند که اگیبیها در آنها فعالیت داشتند. مسأله اصلی این نوشتار، بررسی نقش خانواده اگیبی در سازمان مالیاتی و اقتصاد هخامنشیان است.
After the inversion of Mongols was stopped by landowners، Mongol Ilkhans needed to union with eastern Christian governments such as Armenia and Byzantium، in order to have a better relationship with Europe because they wanted to be able to deal with landlords and maintain their political and economic interests. Byzantium government during paleologue dynasty، resisting against political risks which were surrounding Byzantium and threatening it، found the same political and economic goals and interests with Ilkhanids. In spite of this، even though Byzantium government did some practical actions in order to integrate with Ilkhanids، it not only couldn`t have a stable coalition and continuous integration with Ilkhanids but also because of its strategic situation، often performed the policy of equilibrium dealing with all governments especially competitors of Ilkhanids. The present study while revealing the position of Byzantium in the foreign policy of Ilkhanids، using a descriptive-analytical method based on library studies، tries to investigate the quality and influential factors in the procedures adopted by the government of Byzantium.
خلاصه ماشینی:
در حقیقت، این یگانه مشی سیاسیای بود که میتوانست پاپ را از حمایت نیروی عظیم شارل آنژو باز بدارد و آنرا بر علیه بیزانس هدایت نکنید (Cameron ,2006: 53)؛ هرچند قرارداد لیون به دلیل مخالفت حامیان کلیسای ارتدوکس در بیزانس، در نهایت، عقیم ماند؛ ولی در سیاست خارجی، میشل6 به ویژه در روابطش با ایلخانان نقشی محوری ایفا کرد (لومرل، 1329: 149).
(Amitai, 1995:p91) در واقع، میشل علی رغم میل خویش که سعی در جلب رضایت هولاکو داشت، این راه تدارکاتی (تنگه بسفر) را در برابر ممالیک گشود و اتحاد میان ممالیک و اردوی زرین علیه ایلخانان شکل عملی به خود گرفت (مورگان، 1371: 189).
اباقا هیئتی را روانه قسطنطنیه کرد تا فرمانروای بیزانس میشل پالئولوگ را که چندی قبل دخترش را به همسری خود در آورده بود، در جریان اتحاد با ممالک اروپایی قرار دهد و همچنین دوستی خویش را به وی یادآور شود (اشپولر، 1386: 73؛ بیانی، 1371: 3/904)؛ اما از دیگر سو، به علت سیاست موازنهای که میشل بعدها در سیاست خارجیاش در پیش گرفت برای جلب نظر بسیاری از دولتهای مجاور، تعدادی از دختران و زنان دربار خویش را به عقد هر یک از آنها در آورد تا با گسترش مناسبات سیاسی خویش، موجب تداوم حیات سیاسی بیزانس گردد.
هر چند اتحاد ایلخانان با دولت ارمنستان (یکی از دو متحد مسیحی ایلخانان) اتحادی همه جانبه بود و بازرگانان ارمنی در راه تجاری تبریز تا قسطنطنیه در جهت منافع ایلخانان عمل میکردند (Hivannisian, 2004: 262)؛ اما اساس پیمان میان بیزانس و غازان بر محوریت مؤلفة مسائل آسیای صغیر و چالش آفرینی ترکان عثمانی در آنجا شکل گرفت.