Abstract:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه تیوری ذهن در رابطه افسردگی و سبکهای والدگری بود. ۲۰۱ نفر از دانشآموزان یک دبیرستان با استفاده از نمونهگیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه افسردگی بک فرم دو (بک، ۱۹۹۶)، پرسشنامه بازشناسی حالتهای هیجانی از روی تصاویر چشم (بارون کوهن و دیگران، ۲۰۰۱)، شیوههای والدگری (بامریند، ۱۹۷۱) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج به کمک روش نمونهگیری غیرتصادفی در دسترس نشان داد افسردگی و تیوری ذهن رابطه مثبت و همچنین افسردگی با سبک سهل گیرانه رابطه مثبت و با سبک مقتدارنه رابطه منفی دارد. اما افسردگی با سبک استبدادی رابطه ندارد. بر اساس نتایج تیوری ذهن نیز با سبک سهل گیرانه رابطه مثبت و با سبک مقتدارنه رابطه منفی دارد. اما تیوری ذهن با سبک استبدادی رابطه ندارد. تیوری ذهن در ارتباط بین سبک های سهل گیرانه و مقتدارنه با افسردگی نقش واسطه ای دارد؛ اما در ارتباط با سبک استبدادی و افسردگی نقش واسطه ای ندارد. یافتههای این پژوهش در شناخت نقش سبکهای والدگری و عوامل موثر در افسردگی نقش کاربردی دارند و میتوان با آموزشهای مناسب این نقشها را تعدیل کرد.
Machine summary:
به منظور توجه و یادآوری این امر و با استناد به عملکردهای علمی و پژوهشی روز، پژوهش حاضر به بررسی سبکهای والدگری و افسردگی به واسطه نظريه ذهن پرداخته است.
در اين پژوهش نقش واسطه نظريه ذهن در سه سبک والدگری (مقتدرانه، سهلگيرانه، مستبدانه) و افسردگي ارزيابي ميشود.
یافته های پ > برای آزمون فرضیه پژوهش مبنی بر این که "نظريه ذهن در رابطه بین سبکهای فرزندپروری و افسردگي نقش واسطهای دارد" از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد.
با اطمینان از برازش مناسب مدل، ضرایب استاندارد کل مسیر، اثر مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم موجود در مدل مربوط به رابطه سبکهای فرزندپروری و افسردگي با واسطه نظريه ذهن دانشآموزان دختر در جدول 3-4 آمده است.
نتایج جدول3-4نشان میدهد اثر غیر مسقیم سبکهای فرزندپروری مقتدرانه (060/0-=ß) و سهلگیرانه (049/0=ß) بر افسردگي با واسطه نظريه ذهن معنادار است.
این یافتهها نشان دادند سبکهای فرزندپروری بر افسردگي با واسطه نظريه ذهن اثر غیرمستقیم دارند که تایید فرضیه پژوهش "نظريه ذهن در رابطه با سبکهاي والدگری و افسردگي نقش واسطهاي دارد" است.
4. بحث و نتیجه گیری پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه نظريه ذهن در ارتباط افسردگی با سبکهای فرزندپروری دانشآموزان شهر تهران انجام شد.
این یافتهها فرضیه نقش واسطه نظريه ذهن را در رابطه با سبک هاي والدگری و افسردگي تایید میکنند.
نتایج پژوهش بیانگر آن است که نظريه ذهن با سبک فرزندپروری مستبدانه هیچ رابطه معناداری ندارد در حالی که در پژوهشهای گذشته (مانند: نوروزی و ديگران، 1395؛ علی اکبری و ديگران، 1394؛ چهرازی و ديگران، 1392) این دو متغیر رابطه منفی داشتند.
این یافتهها فرضیه نظريه ذهن در رابطه با سبکهاي والدگری و افسردگي نقش واسطهاي دارد، را تایید میکنند.