Abstract:
بحرين يكي از كشورهايي است كه تحت تاثير شرايط نامساعد داخلي و همچنين موج بيداري اسلامي شاهد خيزش مردمي بوده است.خيزش مردمي اين كشور با توجه به موقعيت ژئوپليتيكي آن از نظر منطقه اي در حوزه خليج فارس اهميت بسيار بالايي دارد كه اين امر سبب شده است تا بازيگران فعال منطقه اي چون؛ج. ا. ايران و عربستان سعودي با توجه اهداف ومنافع خاص خويش در اين كشور رويكردهاي متفاوت و در برخي از موارد متعارضي را دنبال نمايند. در اين خصوص شاهداستفاده ج.ا.ايران از ابزارهاي تبليغاتي و رسانه اي در جهت محكوم كردن اقدامات سركوب گرايانه در بحرين هستيم.كه در اين راستاج.ا.ايران براساس اصول و مباني اعتقادي و آموزه هاي مذهبي،با اعتقاد به مسئله مردم سالاري،بر لزوم توجه حكومت آل خليفه به خواسته ها و مطالبات مردمي و خودداري از اتخاذ رويكرد خشونت آميزتاكيد دارد. اما عربستان سعودي با خوانشي ديگردر رويكردي تقابلي با ج.ا. ايران دست به اقدام نظامي و مداخله جويانه در بحرين زده است.كه در اين امر ماهيت نظام سياسي عربستان و به تبع آن ترس از تسري دموكراسي به داخل اين كشور دركنار رقابت و تعارض منطقه اي با ج.ا.ايران و....از انگيزه هاي عمده رياض براي مداخله در قضيه بحرين ميباشد.همين رويكرد متفاوت، تقابل و جنگ سرد دو كشور را جدا از مسائل ديگر در قضيه بحرين تشديد-كرده است كه در اين راستا مقاله حاضر به صورت توصيفي- تحليلي در قالب چارچوبي مقايسه اي از نقش ج. ا. ايران و عربستان سعودي در مسئله بحرين،در پي بررسي اين رويكردهاي متعارض و دلايل اتخاذ آنها از سوي دو كشور مذكور، مي باشد.
Machine summary:
"این کشور در طول یک دهۀ گذشته توانسته است به عنوان بازیگری مهم در ائتلاف موسوم به محور استعمارزدگی عربی ( متشکل از کشورهای دست نشانده عربی) در مقابل محور مقاومت (شامل ایران، سوریه و گروههای مقاومت) نقشآفرینی کند و تهدیدات امنیتی مهمی را برای آنها ایجاد نماید و بنا به دلایل تاریخی، جغرافیایی و سوقالجیشی همواره در روند تحولات منطقه آسیای جنوب غربی و جهان اسلام با توجه به اولویتهای سیاست خارجی خویش یعنی؛ رهبری جهان عرب و جایگاه پیشتاز خود در صادرات نفت نقش تأثیرگذاری را ایفا نماید (شهیدی، 1390: 1) اما شکلگیری تحولات منطقه و موج بیداری اسلامی، محیط پیرامونی و بازیگری عربستان را در محاصره دگرگونیهای عمدهای قرار داد و برای اولین بار پس از 3 رویداد عمدۀ تأثیرگذار؛ تهدیدات ناسیونالیسم عرب (در دوره جمال عبدالناصر)، انقلاب اسلامی ایران و اشغال کویت به صورت حادی آن را با چالشهای عمدهای، هم در خصوص مشروعیت دینی؛ گرایش به اتحاد با اسلام سیاسی و هم امنیت رژیم؛ گرایش به اتحاد با ایالات متحده به صورت بیسابقهای مواجه ساخت.
در این خصوص عربستان سعودی به عنوان نوک پیکان نیروهای ضدتحول در جهان عرب، براساس اهداف و اولویتهای سیاست خارجی خویش؛ حفظ ثبات در منطقه و امنیت کشورهای واقع در شبه جزیره، در قضیه بحرین به عنوان فعالترین و تأثیرگذارترین بازیگر خارجی رویکردی تهاجمی اتخاذ نموده است و با رویکردی سرکوبگرایانه به کمک آل خلیفه آمده و این رژیم را در سرکوبها حمایت کردهاست، زیرا در وضعیت کنونی نه تنها منافع، بلکه برای اولینبار حاکمیت خود را نیز در خطر میبیند و احساس میکند که این موج اگرچه به آرامی، اما به حوزه حاکمیت آلسعود نیز تسری خواهدیافت."