چکیده:
جریان ادبی ایران تا اواخر عصر صفوی (نیمه اول قرن دوازدهم ه.ق.) متکی بر سبک هندی (یا اصفهانی ) بود. دیدگاههای مختلف و گاه متناقضی نسبت به این سبک از اواسط قرن دوازدهم(اواخرعصرصفویه) تا عصر حاضر وجود دارد. گروهی آن دوره را عصر انحطاط ادبی دانسته اند و در مقابل، نظرات متقن دیگری مبنی بر اعتلا و غنای این سبک نسبت به سبک-های ادبی دیگر ایران وجود دارد. در این مقاله از منظر تاریخی و ادبی به بررسی و تحلیل این جریان پرداخته و نقاط ضعف و قوت جریان ادبی اواخر عصر صفویه تبیین می شود. این جریان ادبی تا نیمه اول قرن دوازدهم ادامه داشت. نیمه دوم این قرن در ادبیات نظم و نثر فارسی به دوره بازگشت ادبی معروف است. بررسی زمینه ها و شرایط تاریخی این تحول ادبی و تحلیل نقاط ضعف و قوت آن، از دیگر محورهای تحقیقی این مقاله است. در قسمت آخر مقاله نیز به تبیین سبک نگارش متون تاریخی این دوره پرداخته شده است. نکات و مسائل قابل توجه در نوشتارحاضر عبارت است از: بررسی دوره تاریخی واوضاع زمانه ای که این جریان ادبی در آن بستر در حال شکل گیری و تکوین حیات خویش است، با تاکید بر نقش اصفهان در رابطه با آن؛ ویژگی شعر و متون تاریخ نگاری این دوره؛ کیفیت و مدت زمان حیات سبک هندی؛ ویژگی ها و تاثیرات تحول ادبی بازگشت و مقایسه تطبیقی این جریان در ایران و اروپا از منظرتاریخی؛ نمایندگان برجسته هر سبک و ویژگی آثار آنان.
Iran's contemporary literary until the last year of Safavid period was based on Indian or Isfahani style. There is a different viewpoint, or some times contradiction, about this style from the middle of 12 century until to date. Some people know this era as the literary decline. There is another firm idea about exaltation and riches of this style to other style of literary Iranian. In this essay from view of history and literature the current is studied and we consider the weak and strong point of the current literary of the last year of the Safavid era. This literary current was continued to middle of 12 century. Second part of this century in literature was famed to literary return (bazgasht). Consideration of field and historical situation of this transformation and describe of weak and strong point of this is another subject of research.
Description of historical texts will be also studied. In this period the important problem, according to this essay, is the consideration of historical era that current literary had been emerged. With an emphasis on role of Isfahan to this subject, particularly poetry and prose on this era. Quality and time of living of Indian style, and effect of transformation in return literary and comparative comparison of this current in Iran and Europe in view of history.
Current literary, Safavid, Afsharid, Zand, Indian Style, Literary return (bazgasht), Moshtagh, Hazine lahiji, Prose of twelve century
خلاصه ماشینی:
نکات و مسائل قابل توجه در نوشتارحاضر عبارت است از: بررسی دوره تاریخی واوضاع زمانه ای که این جریان ادبی در آن بستر در حال شکل گیری و تکوین حیات خویش است، با تاکید بر نقش اصفهان در رابطه با آن؛ ویژگی شعر و متون تاریخ نگاری این دوره؛ کیفیت و مدت زمان حیات سبک هندی؛ ویژگی ها و تاثیرات تحول ادبی بازگشت و مقایسه تطبیقی این جریان در ایران و اروپا از منظرتاریخی؛ نمایندگان برجسته هر سبک و ویژگی آثار آنان.
سئوالهای مطرح شده که مقاله حول محور آنها تنظیم شده، عبارتند از: تحولات سیاسی چه تأثیری بر جریان ادبی قرن دوازدهم داشته است؟ زمینههای تاریخی شکل گیری تحول ادبی در این دوره کدامند؟ سبک هندی و سبک بازگشت را چگونه میتوان ارزیابی نمود؟ مفاهیم انحطاط، تقلید و اصالت که به جریان ادبی قرن دوازدهم اطلاق میشد، چگونه بررسی و ارزیابی میگردد؟ سهم اصفهان درتحولات ادبی واقع شده در این قرن تا چه اندازه ریشه دار و عمیق بوده است؟ اوضاع تاریخی اصفهان در قرن دوازدهم (از اواخر عصر صفویه تا ظهور قاجار) بدون تردید، تحولات سیاسی و نظامی آثاری زود هنگام دارد، اما تأثیرات خود را به تدریج و آرام آرام بر زبان، ادبیات و فرهنگ میگذارد.
محیط طباطبایی می نویسد: «عدهای به دنبال آذر بیگدلی مرتکب اشتباه شده اند و آغاز تحول ادبی را روزگار مشتاق و عاشق شمرده اند، حال آن که «تتبع» سخن سخنوران عصر شاه سلطان حسین چنین دلالت میکند که این تحول سبک سخن در اواخر قرن یازدهم آغاز شده بود و شعرای نیمه اول سده دوازدهم از حیث قوت اسلوب خود را از سیاق سخن هندی پسند دور کرده بودند» (محیط طباطبائی، 1345: « دید»).