چکیده:
در تدوین پژوهشهای تاریخی زندگینامه و شخصیت افراد مثبت تاریخ مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرد و کمتر به تحقیق درباره اشخاص منفی تاریخ پرداخته میشود و این علیرغم آن است که شخصیتهای منفی در طول تاریخ همواره در امور مختلف ایفاگر نقشهای کلیدی بودهاند که نیازمند واکاوی و بررسی لازم است.مقاله حاضر عملکرد عمروعاص را در تاریخ صدر اسلام مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. با استناد به منابع اصلی، بهوسیله تطبیق دادهها، نقش عمروعاص در امور مختلف و صحنههای پیدا و پنهان تاریخ صدر اسلام مورد کنکاش قرار میگیرد. عمروعاص از نیرنگبازان و داهیان عرب و قریش بوده است که بنابر شخصیت مرموز و زیرک خود در صحنه حوادث گوناگون ایفاگر نقشهای متفاوت بوده است. او فقط براساس منافع شخصی، گرایشهای سیاسی خود را انتخاب کرده و بدون توجه به معیارهای اخلاقی، دینی و انسانی از حیله، نیرنگ، دروغ، کتمان حقیقت، تهمت و خونریزی، برای رسیدن به مقصود استفاده کرده است و بههمین دلیل شکلگیری بخش اعظمی از حوادث تاریخ صدر اسلام براساس نقش منفی وی شکل گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"عثمان گفت: میدانم پوشاک است، میخواستم بدانم حشو آن پنبه است یا چیز دیگر؟ منظور خلیفه این بود که عمرو بهعلت عزل از فرمانداری مصر، احتمالا درصدد توطئه میباشد و برای همین زیر جبه خود نیرنگ و توطئه پنهان کرده است.
2 چون این نامه را برای عمرو خواندند، وی با پسران خود، عبدالله و محمد، مشورت کرد و به ایشان گفت: نظر شما چیست؟ عبدالله گفت: وقتی که پیامبر’ رحلت کرد، پیامبر’ از تو خرسند بود و دو خلیفه پس از او نیز از تو راضی بودند، و زمانی که عثمان کشته شد تو حضور نداشتی.
عمروعاص گفت: همه آنچه گفتی مهم نیست، درباره محمد بن ابیحذیفه کسانی را بفرست تا او را بکشند یا دستگیر کنند و درباره پادشاه روم هدایای نفیسی به جانب او بفرست و او را به صلح دعوت کن که قبول خواهد کرد؛ و اما درباره علی× هیچکس از عرب او را با تو در هیچ چیز برابر نمیدانند و آشنایی او با فنون جنگ بهگونهای است که هیچیک از قریش همسنگ او نیست، او صاحب حکومت است، مگر اینکه تو به او ستم کنی.
مسلمانان مهاجر از حبشه بوده است که بهعلت آشنایی عمرو با اوضاع کشور حبشه و شخص نجاشی، سخنوری و زیرکی، دشمنی عمرو و پدرش با مسلمانان، آشنایی عمرو با دین اسلام و مسیحیت و اعتماد خاص قریش به او برای این مأموریت انتخاب شد و علیرغم انجام مذاکرات و حیلهگریهای مختلف در مناظره با جعفر بن ابیطالب شکست خورد و ناکام به مکه بازگشت."