چکیده:
تئاتر، سینما، تاریخ، سفرنامه و خاطره از «روایت» بهره می گیرند اما داستان به شمار نمی آیند. در این گونه های روایت ابزار ارتباط متفاوت است هر چند ممکن است در اصل روایت تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند. تاریخ داستانی است که واقعیت دارد. برای مثال اگر از روی یک داستان فیلمی ساخته شود، یا نمایش نامه ای بر روی پرده اجرا شود، فقط ابزار بیان روایت عوض می شود. یعنی در همه این آثار «داستان» عامل زیر بنایی است. پس در همه آثاری که به شکلی نزدیک به داستان هستند می توان روایت را مشاهده کرد. تاریخ به خاطر نقل پی در پی حوادث که شاهان و امیران، قهرمانان آن هستند به داستان نزدیک می شود و در تاریخ عنصر روایت به کار می رود که توالی زمانی دارد. علاوه بر این «گفتگو»، «حقیقت مانندی»، «صحنه سازی» و «کشمکش» از عناصر مشترک بین داستان و تاریخ است. اما داستان به دلیل این که با ظرافت هنری ساخته می شود و دارای قاعده و قانون خاص است (مقدمه، پیرنگ، شخصیت پردازی، فضاسازی و...) به مقوله هنر تعلق دارد در حالی که تاریخ چون همانند داستان، هنری و با قاعده ساخته نمی شود، به مقوله علم تعلق دارد. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل عناصر مشترک بین داستان و تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که داستان و تاریخ از زمان ارسطو با یکدیگر ارتباط داشته اند و هنوز هم این ارتباط میان این دو قالب وجود دارد.
Theater، cinema، history، and travel account take advantage of “anecdote”، but they are not considered as story. In these types of anecdote، the means of communication are different، even though there may be not much difference between them paying attention to their narrative basis. History is a story which is read. For example، if a movie is made or a drama is played based on a story، just the means of stating the narrative changes. It means that in all these works “story” is the infrastructure. So، in all of the works that are close to stories in some ways، anecdote is observable. History gets close to story since it continuously expresses the events in which kings and rulers are heroes. Besides، in history، chronological anecdotes are used. Furthermore، “conversation”، “real-like nature”، “stage management”، and “struggle” are taken into account as common elements in story and history. But، since story is told in a delicate artistic way and is organized (it includes introduction، plot، characterization، atmosphere creation and so forth)، it belongs to Art while history belongs to science for it is not artistic and organized. The present study، utilizing a descriptive analytical way، has investigated and analyzed the common elements in story and history. The findings of the article indicate that history and story have been related since the time of Aristotle and such a relation is steel seen between them. On the other hand، story is artistic but history is not the same in being artistic and introducing evidences and documents.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش کتابخانهای به بررسی و تحلیل عناصر مشترک بین داستان و تاریخ میپردازد و در صدد است تا به سوالات زیر پاسخ دهد: 1- آیا میتوان بین داستان و تاریخ رابطه برقرار کرد؟ 2- روایت پردازی در داستان و تاریخ چگونه است؟ 3- آیا مورخ داستان میگوید؟ رابطۀ تنگاتنگ تاریخ و داستان از عهد باستان تا امروز در آغاز تاریخ و افسانه با هم آمیخته بودند.
به بیان ساده میتوان گفت: امروزه این نویسنده است که تاریخ را میسازد یعنی وقتی در گذشته، نویسنده رمان تاریخی مینوشت در واقع به شرح وقایع تاریخ در قالب رمان میپرداخت ولی امروزه دیگر وقایع را شرح نمیدهد بلکه آنها را میسازد.
طبق این تقسیم بندی، تاریخ روایتی در پوشش داستان به شرح وقایع تاریخی میپردازد و استفاده از عنصر روایت این گونه از تاریخ نگاری را تبدیل به نوعی داستان پردازی نموده است.
این رمانها از آنجا که به گذشته میپردازند تاریخ و از آنجا که برای بیان حوادث از عناصر روایت و داستان پردازی استفاده میکنند شبیه به داستان هستند.
بنابراین میتوان گفت حقیقت مانندی در تاریخ یک اصل استوار و پایدار است در حالی که در داستان (واقع گرا) حوادثی شبیه به حوادث زندگی عادی بیان میگردد که عقل آن را میپذیرد و نویسنده با اندکی تخیل آن را در حد حوادث واقعی نشان میدهد.
یعنی ناخودآگاه برای بیان وقایع تاریخی از ابزار داستان و روایت پردازی استفاده میکند.