خلاصه ماشینی:
"ت-طبیعت و آزادی:کانت در میان بیمعنای کلی امور انسانی به دنبالیک هدف طبیعی میگردد«که تاریخی مطابق با طرح معین طبیعی را برایآفریدههایی که بدون هر طرح و نقشهای از آن خود دست به عمل میزنند،ممکن سازد.
2-دیدگاه ما و دیدگاه ارادۀ ازلی:کانت در مسیری که برای تاریخحدس میزند اعلام میدارد«که در بازی آزادی انسان،طبیعت،خود،بدوننقشه یا مقصدی نهایی عمل نمیکند بلکه از حد تمامی هدفهای انسانی ومحدود فراتر میرود و آنها را در طرح کلی خود جذب میکند.
» اما در صورتی که جنگ بخشی از هدف طبیعی(ارادۀ ازلی)است و درصورتی که هنوز به آن مرحلۀ تکاملی اخلاقی نرسیدهایم که جنگ را ناممکن وغیر ضروری میسازد،آیا نباید آن را همچون ابزاری که ما را در کل به هدفطبیعی نزدیک میسازد،طلب کنیم؟تمامی تفکر کانت به این پرسش پاسخمنفی میدهد و صلح جاودانی را اصل سامان دهنده میشناسد که وظیفۀ ماپیروی از آن در کردار سیاسی و تمامی زندگی اخلاقیمان،در وجه همگانی ودر وجه خصوصی،است.
اما اگر همان کشور بگوید:باشد که جنگی میان من و دیگر کشورهانباشد،هر چند من هیچ قدرت عالی قانون گذاری را برای تضمین حقوق خودو دیگر کشورها به رسمیت نمیشناسم-درک این که دولتی دیگر به چهپشتوانهای باید این ادعا را باور کند،دشوار است.
»شاید این نظام فدرالی از یکمرکز به جاهای دیگر گسترش یابد:«زیرا اگر بخت یاری کند که مردمیقدرتمند و روشن ضمیر یک جمهوری تشکیل دهند(که به حکم طبیعت خودباید به صلح جاودانی گرایش داشته باشد)،چنین جمهوریای خواهدتوانست نقش مرکز اتحاد فدرالی را بازی کند که دیگر دولتها برای تضمینآزادی همگان مطابق با آرمان قانون بین الملل به آن خواهند پیوست."