خلاصه ماشینی:
"انقلاب ایران و سقوط سلطنت پهلوی که بسیاری از ترکان با اشاره به پیوند مصطفی کمال و رضا شاه،آن را همپالکی جمهوریت کمالیستی ترکیه میپنداشتند،جان تازهای به تلاش اسلام گرایان ترک داد و گروهی از اینان را به چالش عریان دستآوردهای کمالیسم کشاند در ششم سپتامبر 1980،در پی فراخوان حزب سلامت ملی برای برپائی تظاهراتی در شهر قونیه به بهانۀ حمایت از فلسطین،دهها هزار نفر در این شهر گرد آمدند تا پای سخنرانی نجم الدین اربکان بنشینند.
با مروری بر کارنامۀ اسلامگرایان در دهۀ نود قرن بیستم میلادی و دهۀ نخست قرن بیست و یکم،شناسههای این رفتار سیاسی را میتوان چنین بازشناخت: 1-پذیرش ارکان اصلی قانون اساسی سکولار ترکیه 2-تکیه بر ناسیونالیسم ترک 3-پایبندی به و گسترش ارزشهای اسلامی و عمدتا اسلام سنی حنفی 4-پذیرش الگوی توسعۀ اقتصادی سرمایهداری با پافشاری کاهش نقش دولت و ارتقاء نقش مالکیت فردی.
رفتار سیاسی حزب عدالت و توسعه در مقابله با نقش سنتی ارتش با حمایت تلویحی یا یا صریح چنین عاملان داخلی و خارجی بود که شکل گرفت و البته بر بستر قانون اساسی سکولاری که به نقد وجود داشته و دارد و احزاب اسلامگرا و از جمله حزب عدالت و توسعه خود را پایبند به اجرای آن دانستهاند.
اما چند دهه تجربه ناکام ارتش کمالیست ترکیه برای پایان دادن به جنبش خودمختاریخواهانۀ کردان از یکسو و همراهی با پیششرطهای اتحادیۀ اروپا از سوی دیگر،سیاستگذاران اسلامگرای به قدرت رسیده را به مطالعۀ بدیلهای تازه برای پذیرش خودمختاری فرهنگی اقوام غیرترک کشانده است اما حضور دیرپای ملیگرایی ترک بین اسلامگرایان همچنان سدی در برابر هرگونه دگرگونی بنیادی در عرصۀ حیات اجتماعی و سیاسی ترکیۀ معاصر است."