چکیده:
مرداویج زیاری به عنوان چهرهای شاخص که در قرن چهارم هجری ایده احیای شاهنشاهی ساسانی را طرح کرد، شهرت دارد. بسیاری از محققان، به تبع منابع تاریخی وابسته به دربار خلافت عباسی، او را به تلاش برای بازگشت به دین و حکومت ایران عهد ساسانی متهم کردهاند. اما به رغم اظهار نظرهای فراوان و متناقض، هنوز علل و انگیزههایی که مرداویج را به این اقدام واداشت معلوم نیست. این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی و از طریق به پرسش کشیدن اندک اطلاعات موجود تاریخی، تا حد امکان اهداف مرداویج را در این قضیه تبیین و روشن کند. این پژوهش نشان میدهد که مرداویج در آغاز حکومت خود، رابطه بسیار نزدیکی با خلافت عباسی داشت و با دیگر امیران استیلاء تفاوتی نداشت اما در پنج ماهه آخر حکومت خود، با توجه به سیاست خاص دربار خلیفه نسبت به او، مبارزه با خلیفه را در پیش گرفت و برای جبران خلأ مشروعیت قدرت خود، ایده احیای شاهنشاهی ساسانی را به عنوان راهی برای کسب مشروعیت مطرح کرد.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه این قساوت قلب و بی رحمی پسندیده نیست اما از آنجا که در هیچ یک از این روایات نیامده است که مرداویج آنها را به جرم مسلمان بودنشان به قتل رسانده یا شکنجه کرده و یا با برگزاری شعایر و مراسم مذهبی اسلامی مخالفتی کرده باشد و هم به این دلیل که برخی مورخان به صراحت قتل عام همدان را نتیجه انتقام جویی و کینه کشی مرداویج برای کشتگان سپاه خود میدانند (مجمل التواریخ و القصص، 1383: 389)، به نظر میرسد که اساسا این کشتار، معلول خشونت و زمختی خلق و خوی دیلمیان (که مرداویج هم یکی از آنان بود) بوده است (نک: ابن مسکویه، 1424: 5/ 376).
با توجه به اینکه هنوز دو دهه از مسلمان شدن گیل ها و دیلمیان نگذشته بود و هنوز بسیاری از سنن، عقاید و تمایلات سیاسی و مذهبی باستانی را با خود داشتند، این راه حل میتوانست از سوی آنها مورد پذیرش قرار گیرد و با تبلیغ آن، به مرور زمان در نزد توده مردم نیز جای تفکر رایج را گرفته و بنیان دیگری برای مشروعیت قدرت به آنان معرفی نماید.
جایگاه خلیفه و رابطه او با مرداویج (شاهنشاه فرضی) در این طرح، مشخص نیست اما با توجه به اقدامات بعدی بویهیان و عنایت بدین که آنها تمام برنامههای ناتمام مرداویج را که به نحوی آرزوی همه دیلمیان بود پیاده کردند (تردول،1390 :31)، شاید بتوان دورنمای کاملی از طرح و برنامه مرداویج تصور کرد: الف- حرکت به سوی بغداد و غلبه بر جهان اسلام ب- حضور در عراق و انحصار اختیارات خلیفه فقط به امور دینی ج- احیای شاهنشاهی به عنوان منبعی برای مشروعیت در قبال رقیبان و در نزد دیلمیان (نه به عنوان بازگشت به عهد ساسانی)."