چکیده:
محور مباحث عرفان ابنعربی و محققان عرفان نظری در مکتب ابنعربی، توحید عرفانی و وحدت وجود است که بر اساس آن، تمام کثرات، تجلیات و ظهورات حق واحدند. با توجه به آموزة وحدت وجود و به عنوان یکی از لوازم آن در عرفان نظری، بحث از تبیین کثرات و چگونگی چینش نظام تجلیات مطرح است، این موضوع بحث عمدهای در آثار عرفان محقق پدید آورده است. ابنعربی نیز دربارة ترتیب این تجلیات بیانی دارد که در این مقاله بررسی شده است. وی پس از صقع ربوبی و عالم اله از ارواح مهیمه، عقل اول، نفس کلی، عالم طبیعت، هباء، افلاک ثوابت و زمین و آسمانها نام میبرد
خلاصه ماشینی:
"از اینرو، این قوة نفس کلی را برزخی میان مجردات محض و عالم عناصر مادی دانستهاند؛ عالمی مقداری که با چهار رکن خود یعنی حرارت، برودت، رطوبت و یبوست، واسطه است در تنزل چهار نسبت الهی علم، قدرت، اراده و حیات به چهار عنصر مادی آب، خاک، آتش و هوا.
117 بنابراین، محل ظهور طبیعت و مرتبة تحقق نکاح دوم، عالم مثال است و معقولیت جسم کل، که اولین تعین آن عرش و بعد از عرش، کرسی است، در عالم ملکوت صوری معنا مییابند.
بنابراین، از دیدگاه ابنعربی هباء، طبیعت و اموری دیگر همچون شکل، صفت علم، صفت قدرت و سایر صفات، اموری کلیاند و به وجود متشکل یا موصوف خود موجود میشوند و چنانکه علم حقیقتی است که با موصوف خود عینیت مییابد ـ و این ویژگی موصوف است که هویت آن را مشخص میکند: اگر موصوف آن قدیم باشد، قدیم خواهد بود و اگر حادث باشد، حادث خواهد بود یا شکل امری معقول است و این متشکل است که محل ظهور آن است ـ هباء هم امری معقول است که عرش و کرسی و سماواتی که در بطن آن محققاند، هویت آن را عینیت میبخشند.
بر این اساس، اگر اجتماع اسماء اول و شئون ذاتی که همان مفاتیح غیب هویتاند، باعث تقدیر مولودی به نام نفس رحمانی میشود 181 و اگر اجتماع واقع در عالم معانی موجب تولید ارواح است، 182 در سومین نکاح از مراتب نکاحات، اجتماع واقع در توجهات ارواح باعث ظهور مخلوقات واقع در گسترة طبیعت است.
این دوازده قسم مفروض، همان وجود مثالی و تحقق اجمالی بروج دوازدهگانة فلک اطلس است که در سیر تنزل حقیقت عرش و تفصیل عالم مثال در اجسام بسیط ظهور میکند."