چکیده:
مقاله پیش رو به دوره های سه گانه عرفان اسلامی و ظهور عارفان مسلمان در شبه قاره هند می پردازد. هرچند عرفان اسلامی در دوره نخست خود در سرزمین شبه قاره وجود داشت، اما استقرار آن در دوره دوم عرفان، یعنی پس از قرن ششم روی داد و در دوره سوم نیز به افول گرایید. در این مقاله چگونگی شکل گیری سلسله های عرفانی، به ویژه سهروردیه، چشتیه و قادریه در هند نیز بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
هرچند عرفان اسلامی در دوره نخست خود در سرزمین شبه قاره وجود داشت، اما استقرار آن در دوره دوم عرفان، یعنی پس از قرن ششم روی داد و در دوره سوم نیز به افول گرایید.
با این وصف معتقدیم که وقتی تصوف از سلسلهها ـ که برای ساماندهی به بعد تربیتی عرفان پدید آمد و حتی در راهیابی اسلام به سرزمینهایی، مانند هند نقش بسزایی داشت ـ به سمت فرقهگرایی و ایجاد شکاف در وحدت امت اسلام پیش رفت، اصلی انحرافی بنیانگذاری شد و از اینرو، این جریان به مقتضای مبانی عقلی و شرعی امر درستی نیست.
هر چند اوج عرفان نظری در مرحله دوم است اما در این مرحله نیز هستیشناسی عرفانی توسط کسانی همچون محمد غزالی نمود یافت.
212 علی بن عثمان جلابی هجویری صاحب کشف المحجوب نیز از عارفان برجستهای است که در روزگار غزنوی به اشاره مراد خود شیخ ابوالفضل محمدبن حسن ختلی ـ از مریدان حصری (م381) که مذهب جنید داشت ـ پس از سفری طولانی به همراه دیگر مرید شیخ ـ یعنی حسین زنجانی ـ به لاهور آمد و تا پایان عمر در آنجا زیست.
مریدان شیخ شهابالدین سهروردی هر یک در جای خود دارای اهمیتاند اما ادامه سلسله سهروردیه در طول تاریخ از طریق جانشینان بهاءالدین انجام شد.
239 از جمله مهاجران اهل تصوف به چشت، شیخ ابواسحاق بود که احتمالا پیش از سال260 به این شهر رسیده است.
مرید وی خواجه بدرالدین سمرقندی بنیانگذار این سلسله در هند بود که خود به اشارت شیخ برای اقامت همیشگی به دهلی رفت.