خلاصه ماشینی:
کتاب تورات میبینیم و خلاصهء آن از این قرار است: یعقوب با فرزندان خود در کنعان اقامت داشت و چون یوسف را بیشتر از دیگران دوست میداشت از اینرو برادران یوسف بر او رشک میبردند.
وقتیکه کاروانیان بمصر رسیدند یوسف را به پوطیفار (Potifar) رئیس ملازمان فرعون فروختند و یوسف در خانهء وی بخدمتگزاری پرداخت و چون در کار خود درستکاری و کوشش نشان داد پوطیفار همه دارائی خود را بدو تسلیم کرد.
فرزندان یعقوب وقتیکه بحضور یوسف رسیدند بر او تعظیم و سجده کردند و یوسف چون برادر خود بنیامین را دید رفت بر او دست داد و بخلوت رفته بگریست و سپس بیرون آمده با برادران خود غذا خورد و بناظر خود گفت جوالهای آنان را از غله پر کن و جام سیمین مرا در جوال برادر کوچکتر بگذار.
چون بحضور یوسف رسیدند یوسف گفت این چه کاری بود که کردید؛اکنون بنیامین ببندگی نزد من خواهد ماند و شما بسلامت پیش پدر خویش بروید.
4-بموجب تورات یوسف را خود برادران از چاه بیرون آورده بکاروانیان میفروشند و سپس پیراهن خونآلود ویرا بیعقوب نشان میدهند،ولی در قرآن ظاهر (1)-سورهء یوسف،4 (2)-سورهء یوسف،5 (3)-سفر تکوین،لز،13-14؛سورهء یوسف،11-14 (4)-سورهء یوسف،16-17؛سفر تکوین،لز،33 آن است که ابتدا پیراهنش را به یعقوب نشان میدهند و بعد او را بیکی از کاروانیان که از چاهش در آورده بود میفروشند1.
7-بر طبق گفتهء تورات وقتیکه در تعبیر خواب فرعون همه درماندند فرعون بوسیلهء رئیس ساقیان خود یوسف را بشناخت و او را از زندان نزد خود طلبیده (1)-سفر تکوین،لز،28،31-32؛سورهء یوسف،18-20 (2)-سفر تکوین،لط،19-20؛سورهء یوسف،26-28 (3)-سوره یوسف،30-31 خواب را بروی نقل کرد و حکومت مصر را بدو سپرد.