چکیده:
حکایت از قالبهای داستانی است که پدیدآورنده آن، برای بیان تجربه خود از جهان بیرون، ارتباط تاثیرگذار و بیان اندیشه از آن بهره میگیرد. یکی از انواع حکایتها، حکایتهای صوفیانه است؛ حکایتهایی که بیش از هر چیز، ظرف بیان اصول انسانی بوده و با خلق متن، اندیشه را از حالت بالقوه به فعل درآوردهاند. بنابراین با توجه به این موضوع، تحول از اساسیترین دغدغههای حکایتهای صوفیانه است که ابتدا در شخصیتها به عنوان پایههای حکایت، سپس در مخاطبان آن صورت میگیرد. بسیاری از منتقدان ادبی، شخصیتهای حکایت و از جمله حکایتهای صوفیان را شخصیتهایی ایستا و کمتغییر معرفی نمودهاند. در این جستار، حکایتهای صوفیانه با تکیه بر خوانش آزاد (خوانندهمحور و متنمحور) و از دیدگاه تحول بررسی شد. این بررسیها بیانگر دو گونه از تحول است: روایت تحول ( تحول در بینش و رفتار شخصیتهای حکایت) و خلق تحول (تاثیر حکایت بر اندیشه مخاطبان و تحول در بینش خوانندگان)، که تمامی عناصر حکایت و بیش از همه عنصر گفتگو در فرآهم آوردن زمینه این تحول نقش داشتهاند.
One of the forms of fiction is tale which writers use for connecting their experience of the external world، effective communicating with the others and expressing thoughts. One of the types of tales is the Sufi's tales that utilized as a means of expressing humanitarian rules.
These tales by creating texts، have changed thought from potential aspect into actual aspect. There fore، according to this issue، development is the most essential concern in the sufi's tales. Many of the literary critics have considered the characters created in the tales، including the sufi's tales، static and of minute change ones. In this essay، the sufi's tales have been evaluated on the basis of free-reading (reader-response and text-based) and from the perspective of development. Development has been evaluated according to two aspects: development displays: development in the vision of the characters depicted in the tale، and creation of development: the influence of the tales on the thoughts of the addressees and development in the vision of the readers، in which all the elements of the narrative، and above all، dialogue، have been influential in preparing the context for creating such development.
خلاصه ماشینی:
زبان و ادب فارسینشریه دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تبریزسال 54،بهار و تابستان 90شماره مسلسل 223 پویایی و تحول در حکایتهای صوفیانه دکتر سوسن جبری* استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه پرند فیاض منش** کارشناس ارشد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد صحنه چکیده {IBحکایت از قالبهای داستانی است که پدیدآورندۀ آن،برای بیان تجربۀ خود از جهانبیرون،ارتباط تأثیرگذار و بیان اندیشه از آن بهره میگیرد.
با تکیه بر خوانش پس کنشانه و محوریت متن و خواننده بسیاری از ویژگیها وتعاریف ذکر شده دربارۀ حکایت را میتوان مورد سؤال قرار داد که در این نوشتار،دربارۀ تحول و پویایی شخصیتهای حکایتهای صوفیانه و در دامنۀ وسیعتر،تأثیر حکایت بر خواننده با تکیه بر انواع خوانش(خواننده،متن،ساختار و معنا)بحثمیشود.
ماهیت تحول،دگرگونی تدریجی یک پدیده است که در یک دورۀ طولانی اتفاقمیافتد؛اما از دیدگاه روایی،نمایش تحول ناگهانی شخصیتها در حکایتهای کهناز جمله حکایتهای صوفیان میتواند به دلایل زیر باشد: -ساختار فشردۀ حکایت: ساختار حکایتهای صوفیه با توجه به هدف آنان بهگونهای است که از ایجاز شگفتانگیز در همۀ ابعاد ساختاری و معنایی برخوردار است؛چنانکه مجال بازنمودن شرایط و پروسۀ وقوع تحول شخصیتها را در خود نمیدهند.
یکی از شکلهای پیدایش اندیشهزمانی است که ذهن،با ادراک یک تقابل از راه ساختار روایت از موقعیت«الف»بهموقعیت«ب»میرسد؛یعنی ذهن با درک کلیت ساختار روایی معنا را خلق میکند؛به عبارتی«معنای ثابت و جدا شده از کلیت متن قابل تصور نیست و در واقع معنا ظاهرنمیشود مگر در گذر از یک موقعیت به موقعیتی دیگر،از یک کلمه به کلمهای دیگر.
خلق تحول به وسیلۀ حکایت نیز عوامل متفاوتی دارد که عبارت است از:الف)نوع روایتپردازی ب)چند معنایی بودن ساختار روایی پ)قدرت تخیل وخیالپردازی و همذاتپنداری خواننده با شخصیتهای حکایت ت)قرار گرفتن بنیادساختار حکایت بر تقابل و پارادوکس.