چکیده:
برخی از آثار ادبی از طریق ترجمه ادبیّات هر فرهنگ نفوذ میکند، چنانکه این ترجمهها گاه دستمایة خلق آثار مشابه در زبانها و فرهنگهای دیگر میگردد و گاه سبب تداعی افکار مشابه گشته، آثاری با مضامین همانند را به وجود می آورد. شناخت دقیق ادبیّات نوین ایران و تحوّلات آن بدون در نظر گرفتن نهضت ترجمه میسّر نیست. تاثیر ادبیّات غرب و ترجمة آثار غربی بر شعر ایران از عهد مشروطه به بعد، بر هر پژوهنده ای آشکار است. در این میان، برخی شاعران حکایات، افسانه ها و داستانهای تمثیلی خود را به پیروی از آثار غربی به وجود آورده اند. نگارنده در این مقاله کوشیده است تا ماخذ برخی تمثیلات را در شعر ایرج میرزا، محمّدتقی بهار و پروین اعتصامی نشان دهد. این شاعران، از برخی حکایتهای لافونتن به زبان فرانسوی یا ترجمة فارسی آنها متاثّر بوده اند. این ترجمه ها و اقتباسها چنان به زیور شعر فارسی درآمده است که بیشتر آنها را باید ابداع شاعران فارسی زبان دانست.
خلاصه ماشینی:
"بر اینامر دلایلی هست:اول آنکه ایرج در دورۀ نخست شاعری به قصیدهگویی و مدیحهسراییمیپرداخت؛دوم آنکه زیباترین ترجمههای منظومش همچون زهره و منوچهر5،شاه و جام وهدیۀ عاشق در همین سالها سروده شده و به یادگار مانده است و این شاید متأثر از توجۀگستردۀ مجلات و روزنامههای همان عصر به ترجمۀ آثار خارجی و دعوت شاعران به اقتراحادبی و ترجمۀ منظوم آن آثار بوده که البته،نوعی تجدد ادبی نیز محسوب میشده است؛و سومآنکه پختگی و روانی کلام،استفاده از صنایع ادبی و به ویژه ارسال المثل و حل و درج اشعار قدماو بهطور کلی،سبک اشعار این دوره چنان شعرش را کمال بخشیده و آنرا از اشعار دورۀ نخستممتاز کرده است که هر منتقدی را بر آن میدارد تا برجستهترین اشعار ایرج و از جملهترجمههای منظوم او را محصول همین سالها بداند.
عبد الحسین زرین کوب،ضمن بیان این نکته که در افسانۀ بلوط و نی لافونتن برایضعیف،تمکین و طاعت از قوی در حکم مصلحت وقت تلقی شده است،مضمون مشابه اینافسانه را در یکی دو بیت عربی و فارسی قدیم نیز نشان داده است(زرین کوب 1380:505).
در این مقاله اندکی از هنر شاعران فارسی زبان در ترجمۀ منظوم یا اقتباس مضمون حکایاتو اشعار لافونتن فرانسوی نشان داده شده است.
3. غیر از این سه شاعر،سید اشرف الدین حسینی معروف به نسیم شمال هم به ترجمۀ منظوم فابلهای لافونتن[احتمالا از روی ترجمۀ فارسی یا ترکی آنها]در مجموعهای از اشعارش با نام گلزار ادبی پرداخته است از آنجاکه ولی اللٰه درودیان در مقالهای به این موضوع اشاره کرده است،نگارنده در اینجا تنها به نقل عباراتی از آناکتفا میکند و خوانندگان را به اصل مقالهای ارجاع میدهد."