خلاصه ماشینی:
"او در مؤخرۀ خویش بر سرچشمۀ اثر هنری فرازی از«درس گفتارهایهگل در مورد زیباییشناسی»را نقل کرده که در آن هگل مدعی است هنر دیگر والایی پیشین خود را از کف دادهو الهامبخش حقیقت نیست.
هایدگر میگوید تأمل در قلمرو هنر و زیبایی در سایۀمقولات یاد شده زمینۀ نگاه زیباییشناسانۀ جدید را فراهم میکند و لذا اثر هنری به صورت ابژه یا شیء مدنظرقرار میگیرد و به سوژۀ تحقیق بدل میشود.
هایدگر میگوید این تعاریف به هیچ وجه کافی به مقصود نیست و باید خاستگاه و سرچشمه یا منشاء رادر پیوند با اثر هنری مورد تأمل قرار دهیم و اضافه میکند که پرسش از خاستگاه اثر هنری با پرسش پیرامونمنش کارکردی هنر ملازمه دارد.
به نظر گادامر در جریان برخورد با اثر هنری حادثهای که اتفاق میافتد این است که اثر نیز چون تجربه ما را درمعرض فعل و انفعالاتی خاص قرار میدهد و در پویه فهم آن اثر وجود ما دستخوش تغییری اساسی میشود.
اودر رسالۀ تأملاتی در باب سیر و سلوک فلسفی من این پرسش را مطرح میکند که آیا مثال هنر میتواند چهارچوبی رادر اختیار ما قرار دهد تا هرمنوتیکی جامع الشمول را براساس آن تدوین کنیم؟گادامر در سالهای بعد از انتشارکتاب حقیقت و روش به ایرادات ناشی از نظریۀ بازی پی برد و گفت در جریان مکالمه و گفتوگو بازی زبانی کهزمینهساز فهم ما میشود،موجبات درگذشتن از ذهنیت فردی را فراهم و هویت و شخصیت ما را نیز دستخوشتحولی شگرف میکند،در تجربۀ هنری آدمی به گونهای تکبعدی بر ذهنیت خویش فائق میآید و از آندرمیگذرد اما این تغییر بیشتر یکجانبه است و لذا ماهیتی دیالکتیکی و دو جهتی ندارد."