خلاصه ماشینی:
"ویتگنشتاین در این گفته نه فقط به نحوی موجز به طرح یکی از مهمترین پرسشهای زیباییشناسی در خصوص شعر میپردازد،بلکه جذابیت پایانناپذیر شعر را نیز مطمح نظر قرار میدهد،جذابیتی که آن پرسش اعتبار خود را مدیون آن است:«آیا چیزی جالبتر از این میتوان یافت که وزن یک جمله در فهم دقیق آن مؤثر باشد؟»1 بو طیقا تلاشی است در جهت درک،شناخت،توضیح و ارزیابی شعر،و بدین جهت متضمن پرسشهای متعددی است،نظیر اینکه شعر چیست؟چه چیز مایهء تمیز شعر از نثر است؟چه چیز سبب میشود بعضی شعرها زیباتر باشند؟وظیفهء شعر کدام است؟ارزشهای اجتماعی و سیاسی شعر کدامند؟آیا شعر حامل حقیقت است؟با این وصف،همهء این پرسشها به نحوی با پرسش ویتگنشتاین مربوطند که وزن یک جمله-یا دقیقتر بگوییم،صدای کلمات یا به تعبیر کلیتر،عناصر شاعرانهء یک جمله-چه نسبتی با معنای آن دارد؟ نخستین کس در سنت فلسفی غرب که از بوطیقا به جد یاد کرده افلاطون است که در تعدادی از رسالات خود،بهویژه در ایون و جمهوری،ارزیابی منفی خود از شعر را از زبان سقراط بیان میکند.
برای نمونه،بخشی از پاسخ ارسطو به سؤال مربوط به دلیل نغز دانستن شعری نسبت به شعر دیگر با عنصر شخصیت ارتباط مییابد:از دید ارسطو،تراژدی بدان جهت بر کمدی تفوق دارد که«به نمایش آدمهایی فراتر از سطح معمول میپردازد»یا به تعبیر نو-ارسطویی نورتروپ فرای،بدان سبب که تراژدی به شیوهء «محاکاتی والا»تألیف میشود به گفتهء ارسطو،برای آنکه شعرای بتواند ما را از احساساتی مثل ترس و ترحم بپالاید،باید آدم بسیار خوبی را نمایش دهد که شرایط بسیار بدی را تاب میآورد."