خلاصه ماشینی:
"زیبایی و هماهنگی(هارمونی)زمینهی این نکتهی بارز است که چگونه میتوان چیزها را کشف کرد و شناساند، در هنر ما با قلمرو امکان سروکار داریم نه با حوزهی واقعیت،و امر ممکن در تعلق طیف پدیده است.
8 برعکس،این تجربه که واقعیتهایی وجود دارند که توضیح دادنی نیستند،یعنی اندیشه و شناخت در موردشان به جایی نمیرسد،اگرچه میتوان آنها را چنان مطرح و بازنمایی کرد که بتوانند عصری از زیبایی و بخشی از هماهنگی شوند،راه را بر پیدایش هنر و ترویج آن گشوده است.
آنگاه این تجربه حاصل میشود که نظم و ترتیب ممکن است متحجر و استخوانی شود،تحرک و نرمش خود را کلا از دست بدهد،و مانع هرگونه حرکت زندگی شود و سد راه هرگونه تغییری شود.
هنر آپولونی دنیای اندازه و هماهنگی اشکال و هیأتهای زیباست که با ساختههای باشکوه انسان را مسحور خود میکند؛هنری واقعینماست ضمن آنکه این احساس را برطرف نمیکند که در آن حرف اول با نمود و پدیداری است.
انسان در حالت شور و مستی احساس وحدت با همه چیز را با دیگر مردمان تجربه میکند؛با طبیعت و تمام جهان یکی شده و عضو شاد و بیتمایز کیهان میشود.
در این وضعیت انسان دیگر فقط هنرمندی نیست که آگاهانه خلق میکند،بلکه خود او نیز هنر میشود91؛او بستر تراوش و وسیلهی نیروی خلاقی میشود که تمام طبیعت را تحت پوشش درمیآورد.
عنصر دیونوسی خلاقیت هنری خود را بر کوک کردن(برانگیختن) نهاد آدمی بنا میکند تا هرگونه بیان تصویری را ترک کند،خلاقیتی که قابل قیاس با کوک موسیقیایی یا برانگیختگی غنایی است که فراخوانی به توانش شنوایی انسان است."