خلاصه ماشینی:
"»دانشجویان رسانههای ارتباط جمعی در روزگار ما شاید به این مساله بپردازند که تا چه اندازه هنوز اصرار بر توهمی از واقعیت-که از نظر فوکو به طرزی موفقیتآمیز به عنوان راهی برای کنترل ایجاد شده است-کارکرد دارد.
این مساله با استفادهی فوکو از«سراسر بین»بنتهام مربوط است:«سازوکاری برای تفکیک زوج بیننده/دیده شونده:در حلقهی پیرامونی،شخص کاملا دیده میشود بیآنکه هچگاه ببیند؛ در برج مرکزی،شخص همهچیز را میبیند،بیآنکه هیچگاه دیده شود»[فوکو،به نقل از اون،(لندن،4991)،ص 771] اون میگوید:«این رابطهی بصری،اعمال قدرت را خودکار میسازد،آنچنانکه زندانی،از آنجا که هیچگاه نمیتواند مطمئن باشد که تحت نظر است یا نه،به ناظر خود تبدیل میشود.
»[فوکو،به نقل از اون(لندن،4991)، ص 771] پرسش مهم این است که آیا رسانههای ارتباط جمعی(و به خصوص مطبوعات جنجالی)به واسطهی تهدید به تنبیه از طریق افشاگری-که بالاخص برای آنها که در فضای عمومی هستند مخاطرهآمیز است-به شکل گونهای«سراسربین»که بهطور مداوم در جستوجوی نشانههای انحراف در جامعه است،در نیامدهاند.
[به نقل از اون(لندن،4991)،ص 0181] شاید چنین پرسشی برای دانشجویان رسانههای ارتباط جمعی مطرح شود که آیا مقولهای[نیز]با نام رسانه-قاضی وجود دارد یا آیا رسانهها در برقراری ارتباط بین این قضاوتها نقش قابل توجهی دارند(یا به واقع هر دوی این موارد).
اما فوکو همچنین تحلیل نومیدکننده از این مساله پیشنهاد میکند که چهگونه ما یاد گرفتهایم شصکلی از واقعیت را ببینیم که به طرز قابل توجهی دید ما را بر آنچه محتمل است محدود میسازد و نشان میدهد که چهگونه،در زمانهی خود ما،درک ما از جنسیت امکان دارد با همین هدف مورد استفاده قرار گیرد."