خلاصه ماشینی:
"آنچه این نمایشگران در گفتوگوهای خصوصیشان تاکید میورزیدند و همواره از مشکلات اساسی بهشمار میآید،نبود مرزبندی گروههای تئاتری است؛نعنی اینکه تاکنون هیچ یک از مسوولین امور نمایش و تالار کمترین توجهی به آن نکردهاند و تفاوتی میان گروههای تئاتر دانشجویی،غیرحرفهای و حرفهای نگذاشتهاند و نمیگذارند.
به اعتقاد من اگر واقعا قصد برآن است تا حرکتی اصولی در راستای تحول تئاتر در ایران پدید آورد،باید با این مقوله بهطور جدی برخورد کرد و راهحلهای اجراییاش را یافت و بهسرعت عملی کرد.
نتیجهای که از مجموع این بیتوجهیها برمیآید آن است که گروههای حرفهای تئاتر برای بهدست آوردن امکانات اجرایی،مجبورند شتابزده کارهایی را برای جشنواره آماده کنند.
آیا هزینهی اجرای اینگونه نمایشها را نمیتوان برای گروههای خوب و ارزندهی خارجی مصرف کرد تا جشنواره از نظر کیفی رشد بکند و در سطح کمی نماند؟واقعیت آن است که جشنوارهی امسال نسبت به سال گذشته حتا به سطح متوسط کیفی هم نرسید و گزینش گروههای خارجی به گونهای بود که تماشاگران و نمایشگران بهرهی چندانی به دست نیاوردهاند.
«مارکوس تسوهنر»21در اجرای خود به این کشف و ابداع نمایشی رسید و آن را به تماشا گذاشت.
بهرهگیری از سنتها اگر در راستای کشف تازهها انجام نپذیرد،چیزی است ایستا و به تحول تئاتر در این دیار یاری نمیرساند.
ممکن است تماشاگران خاص خود را داشته باشد،اما این برگزیدگان هرگز یاریگران خوب تئاتر نخواهند بود.
«مکبث»41،نوشتهی «ویلیام شکسپیر»،به کارگردانی«سهیل پارسا»؛گروه نمایش«مدرن تایم»از کانادا: وقتی هنرمندی برای بازتاب محتوای اثری تفکر برانگیز متوسل به ترفندهای ظاهری شود، طبعا قادر نخواهد بود تا تعقل تماشاگر را برانگیزد و او را با خود تا ژرفای اثر ببرد."