خلاصه ماشینی:
"از میان نسل دوم این مکتب شرقشناسی ایگناتس گلدزیهر ظهور کرد که گستره اهتمامش را نسبت به مطالعات قرآنی گسترش داد تا اینکه این مطالعات به سرآغاز قرن بیستم میرسد و مطالعات گلدزیهر و بهویژه پژوهش وی درباره تاریخ تفسیر از عصر رسول خدا(ص)-که با عنوان مذاهب التفسیر الاسلامی2به عربی ترجمه شده است- سنگبنای روششناسی و معرفتشناسی را پایهگذاری کرد برای شرقشناسانی که به شکل خاصی به بررسی و پژوهش دربارهء تاریخ جنبش تفسیرنگاری در تاریخ کهن و معاصر اهتمام داشتند.
نگاهی گذرا به تاریخ تفسیر و بزرگان آن مؤلف در ادامه به معرفی مختصر و گذرا از مفهوم تفسیر قرآن کریم،مراحل و رویکردهای اصلی که(به تصویر صفحه مراجعه شود) تفسیر قرآن در طول تاریخ کهن و معاصر اسلامی به خود دیده است،با تمرکز و تحلیل خاص تلاشهای مفسران معاصر مصر دست زده و در پایان تحلیل مختصر خود به این نتیجه رسیده است اغلب تفاسیری که در دوره معاصر در کشور مصر تألیف شد،همان تفاسیر سنتی هستند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)همچنین میتوان گفت که اغلب پژوهشگران معاصر که به پژوهش و بررسی تاریخی جنبش تفسیرنگاری در دوره معاصر اهتمام ورزیدهاند،همان الگوی تألیفی را که جانسن بر آن تکیه داشت،به شکلی با افزودههایی اختیار کردند و در فراخوانی به این الگو در همان زمان، فردی چون عفت محمد شرقاوی در کتاب اتجاهات التفسیر فی مصر فی المصر الجدید31مشارکت جست،بهگونهای که رویکردهای تفسیر را در مصر به رویکردهای علمی،ادبی و اجتماعی تقسیم کرد و کافی است در اینجا به کتاب فهد الرومی،اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر اشاره کنیم تا گسترهء تأثیر شکلی و مضمونی کتاب یوهانس جانسن و شرقاوی را بر این پژوهشگران دریابیم،اگرچه این تأثیر غالبا بهصورت غیر مستقیم باشد."