چکیده:
در این مطالعه رویکرد پژوهش کیفی اکتشافی و بهطور مشخص راهبرد پژوهش مطالعه موردی انتخاب شده است،چارچوب نظری مطالعه حاضر،مبتنی بر آموزههای دانش بازاریابی،بازاریابی کارآفرینانه و مرور منابع ثانویه و سازماندهی مصاحبههایی عمیق و نیمه ساختار یافته به همراه طرح سوالات باز،با 6 تن از خبرگان و صاحبان کسب و کارهای خانگی میباشد. یافتههای گویای آن است که فرد کارآفرین به مثابه کارکردی قوام یافته در بازاریابی این قبیل بنگاهها با بهرهگیری از تواناییهای فردی خود،به کارگیری تجارت و تکنیکهای کاری،قوه شهود و ادراکات شخصی،سرعت و دقت عمل در کنار پایبندی به اصول اخلاقی در بازار سعی در کسب سود بیشتر و ارائه ارزشی بالاتر نسبت به سایر رقبا برای مشتریان اولیه/ثانویه خود دارد.راهاندازی یک کسب و کار خانگی نیازمند مجموعهای از مهارتهای اساسی است.ا گرچه راهاندازی این نوع کسب و کار به سرمایه هنگفتی نیاز ندارد،اما لازمه درآمدزایی از همان سرمایه اندک نیز،برخورداری از مهارتهای مدیریت مالی،مدیریت زمان،سازماندهی،مدیریت فردی و مهمتر از همه مهارت یا ذهنیت بازاریابی و به عبارتی داشتن روحیه کارآفرینی است. در واقع فرآیند بازاریابی،یک عملکرد جامع و مجموعهای از فرآیندها جهت ایجاد،برقراری ارتباط و خلق ارزش برای مشتریان و مدیریت روابط با آنها جهت ایجاد ارزش سودآوری در یک کسب و کار میباشند.بنابر این،لازمه موفقیت یک کسب و کار خانگی،ایجاد روابط بلندمدت با مشتریان و خلق ارزش برای آنان میباشد. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفههای تأثیرگذار بر فرایند بازاریابی کسب و کارهای خانگی محور میباشد.بر همین اساس تمرکز اصلی پژوهش حاضر یافتن پاسخ مناسب این سوال است که کسب و کارهای خانگی تحت تأثیر چه مولفههایی فرایند بازاریابی خود را به ثمر رسانده و توسعه میدهند.
خلاصه ماشینی:
"این بنگاهها معمولا به دلیل محدودیت زمانی بر اهداف کوتاهمدت تمرکز دارند و اقدام سریع را بر برنامهریزی ترجیح میدهند (Moriaty,2008)(carson,2000) دو عامل تأثیرگذار بر بازاریابی در شرکتهای خانگی را تکامل تجارب بازاریابی(رابطه بین چرخه عمر کسب و کار و سطح بازاریابی)و میزان کنترل و نفوذ مدیر/مالک بر فعالیتهای بازاریابی میداند (Miles,2008) در تأیید این مطلب اکثر محققین موافقند که مدیران کسب و کارهای خانگی بازاریابی را به شیوهای ساده،عملگرایانه و شهودی انجام میدهند Gilmore,caarson and) (odwyer,2009 بنابر این بکارگیری نوع خاصی از شیوههای بازاریابی و فروش وابستگی شدیدی به شخصیت و سبکهای مدیریتی مدیر/مالک آن دارد (carson,2005) در واقع بنیانگذار بنگاه با وجود محدودیتها(یا فقدان)تواناییهای بازاریابیاش،تنها متخصص بازاریابی محسوب میشود Hills Hultman,2010) بررسی متون پیشین در حوزه بازاریابی کسب و کارهای خانگی نشان داد که مدیر مالکان این نوع از کسب و کارها در بازاریابی خود از اصول رسمی و مرسوم پیروی نمیکند (Nicholson 2010) این در حالی است که تحقیقات نشان میدهند که مدیر مالک کسب و کار خانگی،اغلب عمده تلاشهای بازاریابی خود را بر پاسخگوی به نیازهای مشتریان و برقراری روباط بلندمدت با آنها متمرکز و ارائه محصولات با کیفیت و مبتنی بر فناوری ساده مینماید."