خلاصه ماشینی:
"-واژهء asicare (از فارسی آشکار یعنی باز،روشن،بدیهی)که در زبان آلبانیایی به صورت ashigare هم به کار میرود به معنای باز،چشم در چشم،مثلا Flas ashigare یعنی آشکار صحبت میکنم(بدون پردهپوشی).
تحت حرف b /ب کلمههای بیشتری مشاهده میشوند مانند: becar,beter, barabar,bektashi,berbat,belcim,boza,bostan,babe,borozan,baksis, که از این میان دو واژه را برمیگزینیم: Barabar,Berbat - Berbat (از فارسی«بر باد»)به معنای کثیف،ناپاک،و همچنین سقوط ارزشهای اخلاقی نیز هست.
در زبان آلبانیایی از این کلمه مشتقاتی درست شده است مانند: barabarte (هم،همین،همسطح، مشابه)، barabare si (برابری،همسطحی،مانند)، barazi (به همان معانی ولی نیز برابر،سطح)،و barabaresisht (همین،سطح).
معنی کلمه qel-i و همچنین geros طاسی،کلی،بدون مو،بدون مو شدن و کچلی(خالی)است و به معنای کچلی، کچلی در سر مورد استفاده دارد که از واژهء فارسی ترکی کل میآید.
- Han (به فارسی خانه)،در زبان آلبانیایی به معنای ساختمانی برای گذرانیدن شب و نیز مکانی که افراد زیادی از آن خارج یا وارد میشوند،هتل ارزان بدون لوازم اولیهء زندگی به کار میرود،مثلا: Kjo asht shtepi e ja han یعنی اینکه خانه مکانی نیست که هرکس به آن وارد و یا از آن خارج شود.
تحت حرف J /ی واژههای زیر را داریم:آلبانیایی Jahni و فارسی یا هنی، jaran / یار-دوست؛ jobanxhi از فارسی«یابان»یعنی«بیابان»به معنای صحرا،مکان غیرقابل سکونت،در آلبانیایی به معنای خارجی است.
تحت حرف" L "واژههای زیر بیان میشوند: Lejlek,Limon,llulle (به فارسی لکلک)که در آلبانیایی معانی مختلفی دارد و LLafazan یعنی شخصی که خیلی صحبت میکند(فارسی«لاف زدن»).
همچنین این واقعیت که در زبان امروزی آلبانیایی واژههای شرقی نسبت به گذشتهء نه چندان دور کمتر مورد استفاده قرار میگیرند،مشهود است."