خلاصه ماشینی:
"ق)،ارباب فضل و اصحاب کمال ایران و افغانستان و ترکستان بناچار روی به این سطنت تازه تأسیس آوردند که بزرگترین و در عین حال محفوظترین پناهگاه فرهنگ و تمدن بر باد رفتهء جهان فارسی آن زمان محسوب میشد،چنانکه صاحب تاریخ فرشته به آن اشاره نموده است:«درگاه پادشاهان[لاهور]ملاذ اکابر سادات و شاهزادگان و علما و نویسندگان بود که از خراسان گریخته و در هند[و پاکستان]مجتمع شده بودند».
5 آری،همین سلطنت باشکوه و کمنظیر تاریخ شبهقاره بود که از لحاظ سیاسی، نظامی،فرهنگی و ادبی از سلطنتی سرچشمه گرفته بود که در چند قرن پیش از آن به وسیلهء سلطان قطب الدین ایبک در لاهور به وجود آمده بود که در سراسر دورهء تیموریان بزرگ( Greaho Moglals )،نه فقط بزرگترین پایگاه نظامی بلکه یکی از مهمترین مراکز زبان و ادبیات فارسی بود.
در سراسر دورهء طولانی تاریخ اسلامی شبهقاره،زبان فارسی،که زبان اداری و فرهنگی و اجتماعی مسلمانان این سامان بود،نه فقط مسلمانان سرتاسر شبهقاره بلکه مسلمانان تمام جهان غیر عرب یعنی مسلمانان فارسیزبان ایران و افغانستان و ترکستان (آسیای مرکزی)را قلبا و ذهنا پیوسته و بههم وابسته کرده بود و این همزبانی در میان آنها همدلی شگفتانگیزی را به وجود آورده بود چنانکه در نتیجهء چندین قرن همزیستی و درهمآمیختگی از لحاظ فرهنگی یکی شده بودند،درست همانطورکه اقبال لاهوری میگوید: «نه افغانیم و نی ترک و تتاریم چمنزاریم و از یک نوبهاریم تمیز رنگوبو بر ما حرام است که ما پروردهء یک شاخساریم»."