چکیده:
سواد رسانهای مجموعه آگاهیها،مهارتها،و نگرشهایی است که به مخاطبان امکان میدهد ضمن دسترسی به رسانهها و معناسازی،به درک انتقادی پیامها و رسانهها دست یابند و آگاهانه از پیامهای رسانهای بهره ببرند. بخشی از این سواد از طریق فرایند بلوغ،و بخشی از طریق کار و عمل و آگاهانه و تمرین صورت میگیرد.به این معنا که فرد باسواد رسانهای فرا میگیرد چگونه به جای برخورد انفعالی با معناها و پیامهای رسانهای و به اصطلاح «جورکردن معنا»به روشی انتقادی«معناسازی»کند،و این مستلزم شناخت ابعاد چهارگانهی شناختی،اخلاقی، عاطفی،و زیباییشناختی و مفاهیم بنیادی سواد رسانهای است که در سایهی آموزش نظاممند سواد رسانهای به دست میآید.در این آموزش،فراگیران فرایند واکنش(معناسازانه)به پیامهای ارتباطی و فرایند تولید این پیامها را میآموزند.بدیهی است آلودگی بصری،به منزلهی مبحثی زیست محیطی و زیباییشناختی،زمینهساز توسعهی سوادآموزی رسانهای است؛یعنی هر قدر میزان آلودگیهای بصری در محیط زندگی مردم و در برنامههای رسانهای کمتر باشد،امکان اثربخشی سوادآموزی رسانهای بیشتر خواهد بود.هرچند کاهش آلودگی بصری،راه حلی زودیاب ندارد و مستلزم اتخاذ رویکردهای آموزشی و پژوهشی ومدیریتی سنجیده با مشارکت متخصصان رسانه و مردم است.
خلاصه ماشینی:
"برای کاهش آلودگی بصری رسانهها چه میتوان کرد؟ سواد رسانهای چیست؟ پیش از اینکه بگوییم سواد رسانهای چیست؟خوب است به بستر تحول رسانهها اشارهای کنیم: در دهههای 0591 و 0691 که هنوز رسانهها ابعاد فناورانهی پیشرفتهی فعلی را نداشتند و تجربههای رسانهای هم به پیچیدگی و پختگی تجربههای امروزی نبود؛رسانهها به«رسانههای خوب»و«رسانههای بد»تقسیم میشدند،و چون بر تأثیرپذیری مخاطبان بیشتر تأکید میشد، فعالان آموزشی میکوشیدند تا:اولا باید و نبایدهایی برای مخاطبان بالقوه وضع کنند؛ثانیا مخاطبان را با ویژگیهای زیباییشناختی رسانههای خوب آشنا سازند تا آثار خوب رواج یابد و از آثار زیانبار یا غیرمفید پرهیز شود.
9 با توجه به آنچه گذشت،میتوان سواد رسانهای را چنین تعریف کرد:مجموعه آگاهیها، مهارتها،و نگرشهایی است که به مخاطبان امکان میدهد ضمن دسترسی به رسانهها و معناسازی،به درک انتقادی و بازشناسی مالکیت و سرشت رسانهها،انگیزهها و ارزشهای نهفته در پیامها دست پیدا کند،و با رویکردی انتقادی و با آگاهی از فنون و تأثیر رسانهها،به تنظیم رژیم مصرف انواع پیامهای ارتباطی(از عکسهیا روی لباس تا تلویزیون و از بیل بورد تا اینترنت) بپردازند.
حال آیا به نظر شما میتوان زیباییهای نهادینه شده را به آسانی تبدیل به زشتی کرد؟آیا میتوان در زمانی کوتاه ابتذال بصری را از ذوق و سلیقهی شکل گرفتهی جماعت کثیری از جامعه زدود؟پس با توجه به این نکتهها،در پاسخ به این پرسش که«چه میتوان کرد؟»فقط میتوان به چند رویکرد اشاره کرد: رویکرد آموزشی با پذیرش این واقعیت پیش گفته که تحول بینشهای جامعه،به ویژه در مباحث فرهنگی،امری آسانیاب نیست،و با این پیش فرض که همهی راههای تحول فرهنگی از آموزش آغاز میشود،اگر به روندی که در حال حاضر تخصصگرایی پیش روی ما نهاده است،بنگریم:در واقع،اینکه ما میتوانیم در اولین مراجعه به اینترنت ذیل انواع سوادها-مثل سواد اطلاعاتی،سواد فلسفی،سواد آماری،سواد پزشکی،سواد نقد،سواد فرهنگی،سواد رایانهای،سواد مالی،سواد بصری و..."