چکیده:
توجه به اندیشهها و مکاتب اقتصادی، در ارائه درک جامعتر و مرتبطتری از دانش علم اقتصاد بسیار مؤثر میباشد؛زیرا بررسی روند تکاملی اندیشههای اقتصادی زمینههای فلسفی و شرایط اجتماعی و سیاسی و در عین حال دلایل تاریخی تحول در افکار اقتصادی را نشان میدهد. این مقاله، تکامل آهسته اندیشههای اقتصادی را با تحلیلی از ایدئولوژیهای اقتصادی از دوران یونان و روم باستان تا عصر انقلاب صنعتی مورد بررسی قرار میدهد.خصوصیت بارز این مقاله، استفاده از روشی تاریخی است که برای آمیختن وقایع در تاریخ اقتصادی و اندیشهها در تاریخ عقاید اقتصادی با ایدئولوژیها به کار گرفته میشود؛ضمنا در این مقاله به ماهیت شیوه تفکر اقتصادی در سیر تاریخی خود در دوران مذکور و براساس ارتباط بین جهانبینی و ایدئولوژی اقتصادی در هر دوره نگاه خواهیم کرد و بدینسان تغییرات آهسته روششناسانه را در چارچوب نحوه تفکر اندیشمندان اقتصادی مختلف ملاحظه و نتیجتا متدولوژی اندیشه اقتصادی آنها را بررسی خواهیم نمود.
خلاصه ماشینی:
"کلید واژهها دولت-شهر/مدینه فاضله/جهانبینی مثل/اشرافیت اشتراکی/قیمت عادله/قیمت تعادلی/منطقه لوانت/سرزمین بیزانس/اسکولاستیک/نهضت حصارکشی/رنسانس/ اخلاق پروتستانی/اومانیسم/فلسفه روشنگری/رفورماسیون/لوتریسم/کالوینیسم/ رهبانیت/سنتگرایی/مرکانتیلیسم/سرمایهداری تجاری/سیاست موازنه مثبت بازرگانی خارجی/شمشطلبان/پرولتاریا/دست نامرئی/آزادی عمل/آزادی عبور 1-مقدمه در تاریخ عقاید اقتصادی، اندیشهها و آراء فکری هر مکتب منعکس کننده شرایط اجتماعی، سیاسی و ساخت فلسفی جامعه در دوران تاسیس و توسعه آن مکتب است؛به همین علت، هر اندیشه اقتصادی تحت تاثیر محیط اجتماعی و شرایط سیاسی زمان و بالطبع جهانبینی هر مکتب و مشرب اقتصاددان قرار میگیرد و میدان را به پیدایش نظریه مخالف یا گشایش راه تکامل و یا عقیدهای تازه میسپارد؛بنابراین، هر چند اندیشهها و افکار، محصول زمان و مکان هستند، لیکن میتوان گفت که در یک محیط و در یک مکتب اقتصادی، احتمالا عقاید و افکاری به وجود میآیند که نه تنها نامتجانس، بلکه کاملا مغایر و مباین یکدیگر میباشند.
از طرف دیگر، با توجه به اینکه این پانصد سال(800-1300 م)در واقع عصر شکوفای و عظمت تمدن اسلامی است، این سئوال تاریخی پیش میآید که چگونه اندیشههای علمای مسلمان روی عقاید اسکولاستیکها تاثیر گذاشت و به چه صورت مورد استفاده قرار گرفت؟شومپیتر عمدا و یا سهوا به این سئوال جوابی نمیدهد و فقط در فصل دوم کتاب خود و آن هم در پاورقی از نفوذ علمای مسلمان روی اقتصاد«اسکولاستیک»به طور مختصر و با اشاره به نام ابنسینا 2و ابنرشد 3اکتفا میکند، 4در حالی که در این پانصد سال دانشمندان مسلمان با مطالعه دقیق افکار افلاطون و به ویژه ارسطو و با تدوین آثار زیادی توانستند اصول و آراء فکری یونانیان قدیم را به اسکولاستیکها انتقال دهند و آنها نیز توانستند از طریق استفاده از این آثار با فلسفه یونان آشنا شوند."