خلاصه ماشینی:
آیا میتوان همانگونه که آنها در برخوردهای روزانه رفتار میکنند ما نیز بدانگونه برخورد کنیم و همان مسائل فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی خود را در محتوای درسی کتابهای آموزشی مختص خارجیان بیاوریم؟ آیا میتوان برای افراد دارای حرفههای مختلف همچون سیاستمدار،استاد،دانشجو، بازاری،تاجر،محصل،کودک یا بزرگسال که میخواهند زبان فارسی را به عنوان زبان دوم بیاموزند تنها به یک شیوه و گونهء آموزش بسنده کرد؟نقش عوامل زبانی و غیر زبانی همچون سن،جنس،موقعیت شغلی یا حرفهای،رشتهء تحصیلی زبانآموزان،فرهنگ و مذهب در آموختن زبان دوم و یا زبان خارجی چگونه است؟آیا اصلا نقشی دارند یا باید تأثیر آنها را نادیده انگاشت؟اینها مسائلی هستند که میخواهیم به تفکیک مورد بررسی قرار دهیم.
ج)کاربرد نتایج نتایج تحقیق میتواند برای معلمین،مدرسین،مؤلفین،مؤسسات آموزش به خارجیان (همچون مرکز بین المللی آموزش زبان،شورای گسترش زبان فارسی)و سایر مؤسسات که اجرای چنین کاری جز با همکاری آنها میسر نمیشود،سودمند باشد و همچنین میتواند در ایجاد یک نوع توانش کاربردی گونهها در فراگیرندگان و دستاندرکاران و لزوم توجه و برنامهریزی لازم به هنگام تدوین کتابهای آموزشی فارسی به خارجیان و در نظر گرفتن نقش عوامل زبانی و غیر زبانی و نگریستن به اینکه تاکنون چه مراکزی در خارج از کشور به امر آموزش زبان فارسی اشتغال دارند و در چه کشوری باید چگونه متنی با توجه به نیازها و مسایل فرهنگی آن تدوین و تدریس گردد،مفید واقع شود.
اگر بپرسند چرا معمولا در تدریس زبان خارجی و بخصوص نوع پیشرفتهء آن از لهجهء استانداردی که در شهرها به کار میرود استفاده میشود؟احتمالا چنین پاسخ میدهیم که دلیل آن صورت زبانییی است که نزد سخنوران بومی ما بیشتر قابل قبول است و انتخاب این شکل زبانی باعث میشود که آن فرد غیر بومی در بین جامعهء میزبان پذیرفته شود.