خلاصه ماشینی:
مطالب«آملاعمو»ساده و عامیانه بود و برای جلب توجه مردم تبریز مطالب خود را به زبان محاورهء تبریز مینوشت به قول مؤلف «تاریخ مشروطه ایران»:«در این دوره برخی روزنامههایی نیز به ترکی بیرون آمد ولی هر کدام بیش از چند شماره نپایید.
مطالب به صورت سؤال و جواب بین یک مرد عامی با یک روحانی عنوان میشود که به منظور آگاهی هر چه بیشتر به چند و چون وقایع مشروطه و حوادث تبریز بعد از بمباران مجلس شورای ملی و نهایتا در توضیح گوشههای تاریک تاریخ معاصر ایران اقدام به معرفی و ترجمه و توضیح مطالب آن نمود.
-آ،بلات به جانم،خانه خراب شدیم،شریعت پیغمبر پاک منسی گردیده ببین سلطهء لا مذهبان به کجا رسیده که جوانی چون میرمحمد علی25را بیهیچ گناهی به قتل میرسانند به این حد قانع نشده درصدد آتشزدن به جسدش بر میآیند!با این همه از ترس،صدای مردم در نیامد خوب بیچاره مردم چه بگویند؟کو گوش شنوا؟ مرد عامی:ترا به خدا،پس آخر و عاقبت ما چه میشود؟میگویی مردم از شریعت و پیغمبر روگردان میشوند و شریعت از میان برداشته میشود؟ ملاعمو:آی خانه خراب!برداشته شده!تو تازه میگویی که برداشته خواهد شد، نمیبینی؟چقدر سهل و ساده به دین و مذهب ناسزا مینویسند و میگویند و کسی مانع نیست؟به قاتل سید چه گفتند؟احدی جرأت دارد که به انجمن ناسزایی گوید؟فورا کشته میشود!مگر انجمن چیست؟انجمن حیاطی بیش نیست و آدمهایش نیز آدمهایی مثل من و تو هستند.
-خدا نکنه،باز چه شده؟ -لا مذهبها را ملاحظه نمیکنی که در میدان مشق27علما را لا مذهب اعلام میکنند؟!و اینکه باید آقایان را در اینجا[تبریز]و شاه اسلام را در دارالخلافه کشت!مع هذات با این همه صدمه و ضربه باز مسلمانان عوام گوش به گفتههایشان دارند و متوجه منظور و مقصودشان نیستند.