خلاصه ماشینی:
راسل(1980)میگوید:بطوریکه میدانیم در ایالت متحده امریکا بعلت کاهش تعداد متقاضیان ثبت نام در مدارس، کاهش در بودجه مدارس بوقوع پیوست و همزمان با آن افزایش مسئولیتهای فردی صورت گرفت و ارزشیابی عملکرد این روش مدنظر قرار گرفت و در نتیجه برنامهریزی تقلیلی 13 و یا شیوه مدیریت برای کاهش 14 اهمیت فراوانی یافت و یک سری از مسائل مربوط به برنامهریزی آموزشی به کرات مورد استفاده قرار گرفت که علاوه بر چهار روش کلاسیک که قبلا به آنها اشاره شد(روش تقاضای اجتماعی، روش برآورد نیروی انسانی، روش نرخ بازده و روش هزینه-کارائی)روشهائی: 1-تحلیل اثرات آموزشی و پرورش 2-برنامهریزی محلی و اشتراک همگانی 3-مدلهای سیستماتیک و برنامهریزی منطقی 4-آموزش مستمر 5-برنامهریزی آموزشی بمنظور کسب تساویهای روزافزون 6-برنامهریزی آموزشی مرتبط با حرف و مشاغل توام با مسئله 7-اجرای طرحها و برنامهها 8-سوادآموزی تابعی را در جهان مطرح کرد که ایدئولوژی، هدفهای ملی و هدفهای اجتماعی آموزش و پرورش را نیز در بر میگیرد.
حضور فعال متخصصان متعهد و بکارگیری تکنولوژی پیشرفته ضروری به نظر میرسد و در همین راستا، از یکسو کلیه مراکز آموزشی، بویژه مراکز آموزش عالی هر کشور برای تربیت و تامین نیروی انسانی متخصص جهت بکارگیری تکنولوژیهای پیشرفته مسئولیتی بس خطیر به عهده دارند، و از سوی دیگر، از آنجائیکه نیروی انسانی به عنوان استفاده کننده و بکارگیرنده سایر عوامل تولید و توسعه و نکته شروع فعالیتهای سازمانی است و همانطوری که میدانیم محصول نظام آموزشی یا برون داد آن عبارتست از فارغالتحصیلان و دانش آموختگانی که در سطوح مختلف آموزشی نظام را ترک میکنند و وارد بازار کار میشوند، علیهذا باید با تفکر منطقی و انتخاب روش مناسب و متناسب با نیازها و امکانات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه پاسخگوی بالقوه و بالفعل کشور بود و بااعتقاد و ایمان به اینکه، توجه به نیروی انسانی در قالب آموزش و کوشش در ایجاد روحیه مشارکت و انگیزه و برانگیختن قوه خلاقیت و ابتکار آنان استقلال کشور را تضمین خواهد کرد، قدمهای اساسی در راستای هر چه عملیتر کردن روشهای تامین تربیت نیروی انسانی برداشته شود.