خلاصه ماشینی:
"اما«التنویر»[روشنگری]را به دلیل اشاعه یافتنش بر«الانوار»ترجیح داده و مینویسد: نام گذاری عصر روشناییها-یعنی قرن هجدهم-به تلاش برای پاسخگویی به این پرسش باز میگردد که نوری که فرد با آن خیر را از شر باز شناخته و او را به درست کرداری و اخلاق هدایت میکند،منشأش کجاست؟بر اساس اندیشهء سنتی قرون وسطی که از سوی پادشاهی و دو طبقهء اشرافزادگان و رجال دینی حمایت میشد،وحی تنها منبع نور است که انسان را در این حیات هدایت میکند،در حالی که گرایش فکری دیگر که به ویژه از سوی طبقهء جوان بورژوا سرچشمه میگرفت،بر این باور بود که عقل همان اصلی است که شایسته است فرد برای شناختن خیر از شر و تشخیص مفهوم اخلاق بدان رجوع کند.
مؤلف دربارهء نقش اسلام در عصر روشنگری مینویسد: اسلام سلاحی در دست فرهنگ عقلگرا برای پاک کردن اندیشهء قرون وسطایی و رویارویی با واپسگرایی بود و از همین رو این فرهنگ اقدامات دستگاه تبلیغاتی کلیسا را که با کمک نهاد سیاسی دربارهء اسلام و پیامبر آن صورت میگرفت، نادرست شمرده و آن را فقط گمراه ساختن مردم از سوی رجال دینی میدانست،زیرا دین اسلام نیز منادی وحدانیت و یکتایی خداوند و محمد(ص)یکتا پرست و نه بت پرست و تمدنش دوستدار شعر و فلسفه است.
به اعتقاد مؤلف آثار فلسفی و ادبی و تاریخی عصر روشنگری یکی از مراحل مهم تاریخ اندیشهء غرب در قبال جهان اسلام و حلقهء اتصال میان فرهنگ مسیحی اروپا با آن نگرش خصمانه-به دلایل دینی-و مطالعات شرقشناسی در قرن نوزدهم به شمار میآید که در خدمت پروژهء استعماری قرارداشت."