چکیده:
این مقاله با هدف بسط و گسترش بحث دربارهی ارزیابی تلویزیون،با تمرکز بر نمایش تلویزیونی،به بازنگری برخی از دلایل دشواری این ارزیابی در مطالعات فرهنگی میپردازد و بیان میکند که آکادمیهای مطالعات فرهنگی با انکار چنین ارزیابیای در مورد تلویزیون فقط از بحثهای کلیدی در مورد پخش برنامه دفاع میکنند و موجب ایجاد یأس در دانشجویانی میشوند که در کار عملی و در تماشای برنامههای تلویزیونی به وضع احکام ارزشی میپردازند.پیشنهاد این مقاله این است که به جای جستوجوی مجموعهای یگانه از زیباییشناسی تلویزیون-به شیوهای که ویلیامز،الیس و دیگران دنبال کردهاند-رویکردی دقیقتر میتواند به مقولات خاص تلویزیون و در این مورد به نمایش تلویزیونی بپردازد.در ادامه،ضمن مقایسهی چنین وضعیتی در فیلم و در تلویزیون بیان میشود که یکی از مسائل که با آن مواجه هستیم،فقدان یک فرهنگ انتقادی در تلویزیون به منظور تسهیل در ارزشگذاری است.در این نوشتار چارچوبی برای ارزیابی یکایک برنامهها ارائه شده و از طریق تحلیل برخی از کتابهای درسی در مورد آموزش تلویزیون نشان داده شده که چگونه این راهبرد مسیر رویکردهای نسبتا محدود به ارزیابی را،که اخیرا بر مباحث ایدئولوژیک نمایش متمرکز شدهاند،هموار میکند.
خلاصه ماشینی:
"زیباییشناسی و کیفیت در نمایش تلویزیونی عامهپسند کریستین گریسی ترجمهی ابو الفضل مسلمیچکیده (IBاین مقاله با هدف بسط و گسترش بحث دربارهی ارزیابی تلویزیون،با تمرکز بر نمایش تلویزیونی،به بازنگری برخی از دلایل دشواری این ارزیابی در مطالعات فرهنگی میپردازد و بیان میکند که آکادمیهای مطالعات فرهنگی با انکار چنین ارزیابیای در مورد تلویزیون فقط از بحثهای کلیدی در مورد پخش برنامه دفاع میکنند و موجب ایجاد یأس در دانشجویانی میشوند که در کار عملی و در تماشای برنامههای تلویزیونی به وضع احکام ارزشی میپردازند.
اما آیا میتوانستم براساس زیباییشناسی،چیزی را که میخواهم تماشا کنم انتخاب کنم؟اگر چنین باشد آیا میتوانستم آن را بیان کنم؟ پرسش از کیفیت و زیباییشناسی در نمایش تلویزیونی هنوز هم بهعنوان موضوع خاص این مجله(جلد 4،شماره 4)پابرجاست و همچنان به مثابه شاخص مهمی برای سیستمهای پخش برنامههای عمومی و سیستمهای دیگر که تحتتأثیر معیارهای نظارتی هستند باقی است.
دلایل متعددی برای دشوار بودن وضع احکام در مورد زیباییشناسی در مطالعات تلویزیون و در حوزههای گستردهتر مطالعات رسانه یا مطالعات فرهنگی وجود دارد:تأثیر نشانهشناسی بر پیدایش مطالعات رسانه و ادعاهای شبهعلمی دربارهی عینیت،تأثیر نشانهشناسی بر پیدایش مطالعات رسانه و ادعاهای شبهعلمی دربارهی عینیت،تأثیر پسامدرنیسم به خاطر تأکیدش بر تنوع،تمرکززدایی و نقش،نیاز به ایجاد تلویزیون و فرهنگ عامهپسند(بهویژه از این منظر که ارزش مطالعه و پژوهشی که صورت میگیرد در کنار گذاردن شیوههای سنتی وضع حکم نهفته است)،تأثیر آثار فمینیستی به خاطر این مطالبه که انواع معینی از داستانها و روایتهای تحقیر شده باید جدی گرفته شوند،و نهایتا این تصور که(بهگونهای متفاوت از سوی فوکو و بوردیو مطرح شده است)وضع احکام زیباشناختی همان تحمیل معیارهای فرهنگی طبقهی سلطه است."