خلاصه ماشینی:
"آنگاه که موجه بودن الحاد سلبی را نشان دهیم،لاادریگری خنثی نفی میشود،زیرا فرض لاادریگری خنثی آن است که هم خداناباوری و هم خداباوری ادله مناسبی دارند که همدیگر را خنثی میکنند و الحاد سلبی عبارت است از این که هیچ دلیلی مناسبی به سود باور توحیدی در کار نیست.
همچنین ادلهای که نشان میدهد،دلایل مناسبی به سود عدم وجود خدا در کار است،لاادریگری شکاکانه را نفی میکنند،چرا که فرض لاادریگری شکاکانه این است که دلیل مناسبی نه به سود خداناباوری وجود دارد و نه به سود خداباوری.
یان برمر (Jan Bermer) در مقاله«الحاد در دوره باستان» ]Atheism in Antijuity[ از سویی نشان میدهد که یونانیان متوجه الحاد نظری شدند و(آن را کشف کردند)؛ امری که به نظر پژوهشگران یکی از مهمترین رخدادهای تاریخ دین میباشد و از سویی دیگر عقیده دارد که چیزی نگذشت که یونانیان و رومیان،بتپرستان و مسیحیان متوجه شدند که واژه«ملحد»ابزار مفیدی است تا به وسیله آن بر مخالفانشان انگ بزنند به وجود آمدن خداناباوری نه تنها راهی تازه را برای آزادی فکری هموار کرد،بلکه آدمیان را قادر ساخت تا با شیوهای جدید بر مخالفانشان برچسب بزنند.
الحاد(خداناباوری)به ضد دینی بودن متهم شده است، اما مایکل مارتین ]Michael Martin[ در مقاله«خداناباوری و دین» ]Atheism and Religion[ نشان میدهد که با این که خداناباوری،دین نیست،اما ادیان خداناباورانه وجود دارد.
برای ادله علیه خداباوری که در این مجموعه نیامدهاند بنگرید به: -Michael Martin,Atheism:Aphilosophical Justification(Philadelphia:Tempel University Press,1990) -NicholasEverett,The Non Existenec of God(London:Routlege,2004) -Richard Gjle,On the Natture and Existence of God(Cambridge:Cambridge University Press ."