خلاصه ماشینی:
"البته تعدادی از این پنج رویکرد همان طور که بیان شد استقراثا به دست میآید وههر کسی در هر سنت دینی که زندگی میکند و به هر دین و فرهنگ دینی که تعلق خاطر و التزام نظری و عملی دارد،در باب سنتهای دینی غیر از سنت دینی خودش میتواند دارای یکی از این پنج رویکردی که گفته میشود،باشد.
مدعای دوم این است که از میان این پنج رویکرد،سه رویکرد آن،مجالی برای گفتگوی میان ادیان و مذاهب باقی نمیگذارد و فقط رویکردهای چهارم و پنجم هستند که امکان و مجال گفتگو میان ادیان و مذاهب را فراهم میآورند.
مدعای چهارم این است که این رویکردها باهم سازگاری ندارند و اگر کسی به بیش از یک رویکرد قائل باشد،در واقع نوعی تناقضگوئی کرده و چون مولانا به هر چهار رویکرد قائل است، به نظر میآید که دیدگاه مولانا نیز دیدگاهی پارادوکسیکال و دستخوش تناقض دارد و هر چهار رویکردی که مولانا قصد جمعشان را دارد،قابل جمع نیست و هیچکدام از این پنج رویکرد را نمیتوان با هم جمع کرد و بنابراین،به نظر میآید مولانا هم که تقریبا به چهار رویکرد دوم،سوم،چهارم و پنجم قائل است،نوعی ناسازگاری در سخنش وجود دارد.
اما این که همه ادیان و مذاهب به حق میرسند،چه کسی آن را درمییابد؟کسانی که به دین و مذهب خودشان التزام کامل داشته باشند.
ادغامگرائی (به تصویر صفحه مراجعه شود) دیدگاه چهارمی که وجود دارد،میگوید:هیچ دین و مذهبی کامل نیست و پیرو هر دین و مذهبی باید پیرو دین و مذهب خودش باشد،ولی برای رفع نقضها و عیبهای دین و مذهب خود باید از ادیان مذاهب دیگر چیزی بیاموزد."