خلاصه ماشینی:
"زیر تأثیر این اندیشههاست که تفکر فلسفی اسلامی به ویژه در قرن چهارم و بهوجه بارز زکریای رازی و ابن سینا و معتزله به مخالفت با خلق از عدم و انقطاع حدوث برخاستند و معتزله به ویژه با این باور که جهان از عدم صرف آفریده شده است و همچنین با ازلیت عالم در زمان از در مخالفت برآمدند.
علاوهبر این فرقهء خردگرای و همچنین متفکرینی چون احمد بن طیب سرخسی و ابن راوندی،زکریای رازی نمایندهء نامدار تفکر نفی آفرینش و ازلیت عالم بود، در دستگاه منسجم معتقدات رازی ازلیت هیولی به دو وجه مدلل شده است:خلق،یعنی فعل صورت جسمانی دادن به هیولی مستلزم نه تنها وجود خالقی ست که مقدم بر این فعل باشد بلکه همچنین وجود حامل با هیولایی را نیز که عمل خلق در آن متمکن شود لازم دارد.
15 * مسألهء ازلیت عالم که همزمان با مقولهء آفرینش اذهان یونانیان را به خود مشغول داشته بود با ارسطو و سپس فیلسوف افلاطونی اسکندرانی یحیی نحوی یا جان فیلوپونوس شرایطی را فراهم آورد که کموبیش در دو حوزهء کلام و فلسفهء اسلامی مؤثر افتاد و از آن میان فیلسوف بزرگ ایرانی شیخ الرئیس بوعلی ابن سینا ضمن تمایل به حوزهء ارسطویی ساخت و بافتی غنیتر به هردو مسأله بخشید.
عالم به این معنی که وجودش از سوی وجوددهندهای بر آن افاضه شده است شئ حادثی ست که در عین حال واجب است زیرا که افاضهء وجود به عالم از سوی موجد روندی ازلی و مستمر است و بر پایهء چنین حکم استواری ست که ابن سینا آموزهء بدیع خود دایر بر«خلق مدام»را طرح و ارائه میکند."