خلاصه ماشینی:
"با وجودی که طبق نوشتهء واتکینز و شوبرل،«گلادوین دانشمند عالیرتبهای نبوده است»،اما باید این نکته را در نهایت انصاف در یادداشت که کار او در بیش از دو قرن پیش بدون شک بر پیروانش چه در ترجمهء متون و چه در آموزش زبان فارسی تأثیر بسیار داشته است.
*این واقعیت دلیلی محکم بر حمایت مقامات انگلستان از آموزش و گسترش زبان فارسی در میان مأمورین این کشور در مشرق زمین بود،و همین مسأله نیز زمینهساز تألیف کتاب دستور زبان فارسی توسط سر ویلیام جونز (Sir William Jones) در سال 1771 گردید.
اما مشکل اصلی کتاب او این بود که نمونههایش چون از متون برجسته و پیچیدهء ادب فارسی انتخاب شده بودند،نمیتوانستند برای یک زبان آموز مبتدی (*) Utrich Marzolph ،استاد دانشگاه گوتینگن آلمان و متخصص در ادبیات روایی مشرق زمین.
ظاهرا هم موفق بوده است،چرا که«منشی فارسی»پس از انتشارش از آثار مطرح در این حوزه شد و شرقشناسان زیادی به تحسین آن پرداختند،از جمله لامسدن (Lumsden) در کتاب دستور زبان فارسی(1810) (A Grammar of Persian Language) خود مینویسد:«موفقیت«منشی فارسی»گلادوین به خاطر آموزش دستور زبانش نیست؛ بلکه ریشه در التذاذی دارد که نویسنده با افزودن متون تمرینی و خواندنی به کتابش در این اثر ایجاد کرده است»...
گلادوین با گنجاندن این داستانهای دلپذیر(که خود آنها را«حکایات لطیف»مینامد)،روالی را در نگارش دستورها و کتاب آموزشی فارسی بنیاد نهاد که بعد از او در بسیاری از کتب فارسی تکرار شد،مانند کتابهای زیر(همان،ص 429): John Brothwick Gilchrist,Hindee Moral preceptor,or Rukimental Principle of Persian Grammar as the Hindoostanee Scholar's Shortest Road to the Persian Language(1821)."