خلاصه ماشینی:
"بعضی وقتها هم کسی کتاب را در تنهایی با خود میخوانده است تا از آن چیزی (*)ناگفته نماند که به نظر بنده منظور سوزنی از«شاهنامهء طوس»،نسخه با قطعهای از همان شاهنامهء محمد بن عبد الرزاق طوسیست نه شاهنامهء فردوسی که از آن صریحا به نام شاهنامهء فردوسی تعبیر میکند: ز آنها که شاهنامهء فردوسی حکیم فردوس حکمت است از ایشان تویی نشان (همان دیوان،ص 290) اما چون بنده دلیل قطعی بر این عقیدهء خود در دست ندارد اصراری در صحتش نمیورزد.
چنانکه استاد عثمان مختاری در قصیدهای در مدح حمزة بن محمد به مطلع: ای ز کریمان چو آفتاب ز انجم وی ز بزرگان چوجد خویش ز مردم میفرماید: پیش تو شعر مرا محمد راوی خواند بسیار به ز من به ترنم (دیوان مختاری،ص 334) مسعود سعد سلمان نیز گوید: بو الفتح راوی،آنکه چو او نیست،این مدیح یا در سراش خواند یا نه،به وقت خوان (دیوان،ص 605) همین استعداد راویان در بیان آهنگین و دلنشین شعر باعث شده است که اساتید متقدم پرندگان خوشآواز را نیز به ایشان مانند کنند: بلبل شیرینزبان بر جوزبن راوی شود زندباف زندخوان بر بیدین شاعر شود (دیوان منوچهری،ص 31) هزاردستان این مدحت منوچهری کند روایت در مدح خواجه بو العباس (همان جا،ص 57) یار سمنبر دهد بوسه بر اندام تو مرغ روایت کند شعری بر نام تو (همان جا،ص 181) پس با توجه به آنچه گذشت نه لغاتی مانند«شنیدن»و«گفتار»و«گفتن»در ادب پارسی دلالت صریح و بیچونوچرا بر سنت شفاهی دارد،و نه کاربرد«روایت»یا (*)ناگفته نماند که در متن این بیت،به جای زوان،روان آمده است."