چکیده:
IBباتوجه به عصر جدید که صنعت،زیربنای توسعه در مناطق مختلف جهان میباشد و اینکه نمیتوان کشوری را یافت که بدون صنعت به توسعه رسیده باشد و از طرفی دیگر باتوجه به راهبرد کوچکسازی دولت نمیتوان از بخش دولتی انتظار زیادی برای کاهش بیکاری و ایجاد اشتغال داشت.لذا یکی از راهکارهای قابل تأمل در چنین شرایطی،اتکا به صنایع کوچک و متوسط است.در این مقاله سعی شده است به این سؤال محوری پاسخ داده شود که صنایع کوچک و متوسط در ایجاد اشتغال چه نقشی را میتوانند ایفا کنند.بدین منظور سه هدف اصلی شامل تعیین تأثیر صنایع کوچک بر اشتغال ایران، مقایسه اشتغالزایی صنایع کوچک با صنایع بزرگ و مقایسه سهم نیروی کار در برابر سرمایهد در صنایع کوچک و متوسط در کوتاهمدت و بلندمدت برای این مقاله تعریف شده است.جهت نیل به اهداف فوق از آمارهای سالانه در بازه زمانی 1381-1355 استفاده گردیده است.نوع مطالعه کاربردی،توسعهای و روش تحقیقی در دو سطح،به صورت توصیفی و تحلیل محتوا میباشد.در روش توصیفی با استفاده از شاخصهای آماری،روند اشتغال در صنایع کوچک،متوسط و بزرگ بررسی شده و در روش تحلیل محتوا با استفاده از مبانی تئوریک و مطالعات تجربی انجامیافته مدل مناسب برای اقتصاد ایران انتخاب شده و سپس پارامترهای آن با استفاده از تکنیکها PLS برآورد گردید.
نتایج بهدستآمده در این مقاله حاکی از کاربر بودن صنایع کوچک در مقایسه با صنایع بزرگ میباشد و با استفاده از آزمونهای انجامشده سهم نیروی کار از سهم سرمایه در بلندمدت بیشتر میباشد.IB)
خلاصه ماشینی:
"است به این سؤال محوری پاسخ داده شود که صنایع کوچک و متوسط در ایجاد اشتغال چه نقشی را
در طول سه دهه اخیر،سیاست توسعه صنایع کوچک از دیدگاه اشتغالزایی در بسیاری از کشورهای رو به رشد دنبال شده است که به جز چند
جهت در اینزمینه نیز فقط کمیت نیروی کار و شاخص اشتغال در بخش صنایع کوچک و بزرگ ارائه میگردد.
در این مدل اثر نیروی کار بر ارزش افزوده به وسیله همگرا برآورد شده است که همان تولید نهایی
در این قسمت برای اطمینان از ایستایی و یا ناایستایی متغیرهای مورد استفاده در مدل بررسی اثر صنایع کوچک بر اشتغال،کلیه متغیرهای
این نتایج نشان میدهد که در صنایع کوچک با افزایش یک درصد به عامل موجودی سرمایه،میزان ارزش افزوده 182/0درصد افزایش مییابد.
بیشتری در ایجاد اشتغال ایفا مینمایند و باتوجه به فرضیه اول تحقیق این نتیجه گرفته میشود که صنایع کوچک کاربر بوده و فرض اول رد نمیشود.
این نتایج نشان میدهد که افزایش یک درصدی نیروی کار شاغل در صنایع بزرگ باعث 091/0 درصد افزایش ارزش افزوده این منابع میشود،همچنین
میدهد که صنایع بزرگ به نسبت سرمایهبر بوده و توسعه چنین صنایعی مستلزم استخدام بیشتر سرمایه در مقایسه با نیروی کار میباشد.
جدول(5):آزمون حداکثر مقدار ویژه یوهانسون-یوسیلیوس برای برآورد تعداد بردارهای همانباشتگی صنایع کوچک
همانطور که ملاحظه میشود ضریب نیروی کار روی ارزش افزوده صنایع کوچک تأثیر
میزان ارزش افزوده در صنایع بزرگ به اندازه 82/0 درصد افزایش مییابد که این نشاندهنده رابطه بلندمدت مثبت و معنیدار سرمایهگذاری"