چکیده:
امروزه انسان به عنوان عامل و هدف توسعه،نقشی بنیادین و تعیینکننده بر عهده دارد.ازاینرو آموزش و تربیت،حیاتیترین منبع برای بشریت و رشد و کمال وی محسوب میشود.در این راستا نظام آموزشهای فنی و حرفهای،به دلیل فلسفه وجودی ویژگیهای خاص خود از شدت اهمیت بیشتری برخوردار است.
چراکه در شرایط فعلی اقتصاد جهانی و باتوجه به روند سریع تغییرات فناوری و ظهور مشاغل جدید، مهارتهای مورد نیاز بنگاههای اقتصادی به سرعت تغییر میکند.به همین دلیل،آموزش مبتنی بر نیاز بازار کار،تدوین و اجرای یک نظام ملی،برخورداری از یک چارچوب کیفی،مشتریمداری و بسیاری موارد مهم دیگر از الزامات یک نظام آموزش فنی و حرفهای پویا میباشد.
این پژوهش قصد دارد ضمن ارزیابی دیدگاه بنگاههای صنعتی از کیفیت آموزشهای فنی و حرفهای غیررسمی،میزان انطباق آن با نیاز بخش صنعت،میزان تعامل سازمان آموزش فنی و حرفهای با صنعت و برخی موارد دیگر،به شناسایی اولویتهای مهارتی مورد نیاز بازار کار و راهکارهای اجرایی ارتقای سطح کیفی مهارتها و چگونگی انطباق آن با نیاز بازار کار بپردازد.به همین منظور ابتدا تصویر بازار کار کشور طی چهار دهه گذشته مورد بررسی قرار گرفته و پس از آن،نظامهای آموزش فنی و حرفهای در سایر کشورها معرفی گردید.در ادامه سیر تحول برنامهریزی نیروی انسانی و تکنیکهای موجود مورد بررسی قرار گرفته است.سپس نتایج بررسی میدانی ارائه شده است.
جامعه مورد مطالعه در این پژوهش،شامل تمامی بنگاههای صنعتی بالای 100 نفر کارکن که بر اساس طبقهبندی ISIC در گروه صنعت قرار میگیرند،میباشد که در مجموع برابر 1982 بنگاه بوده است.روش نمونهگیری تصادفی طبقهای برحسب اندازه بنگاه و نوع تولید است.اطلاعات مورد نیاز به صورت میدانی جمعآوری و سازماندهی شده و بنا به ماهیت موضوع از فن پرسشنامه استفاده شده است.حجم نمونه مورد مطالعه،132 بنگاه صنعتی واقع در 19 استان منتخب بوده و شامل 14 فعالیت مهم صنعتی از بین 20 فعالیت صنعتی موجود با کد دو رقمی ISIC میباشد. نتایج مطالعات کتابخانهای و میدانی نشان داد که کیفیت مهارت نیروی کار آموزش دیده سازمان آموزش فنی و حرفهای از دید کارفرمایان،در حد قابل قبول است.همچنین اکثر بنگاههای صنعتی با سازمان آموزش فنی و حرفهای و مجموعه فعالیتهایش آشنایی کامل دارند.اما نکته قابل توجه،وجود تفاوت معنادار در بین گروههای مختلف نمونه بوده است به طوری که بنگاههای دولتی با این سازمان آشنایی کمتری دارند.همچنین دورههای آموزشی سازمان مذکور به طور کامل مبتنی بر نیاز بازار کار نمیباشد.مهمترین علل عدم انطباق دورههای آموزش فنی و حرفهای با نیاز کارفرمایان،به روز نبودن سرفصلهای آموزشی،تجهیزات و مواد آموزشی و«عدم ارتباط سازمان آموزش فنی و حرفهای با صنعت در تدوین برنامههای آموزشی»میباشد. کارفرمایان میزان اثربخشی دورههای بازآموزی برگزار شده توسط سازمان مذکور را بر افزایش کارایی کارکنان خود،در حد زیاد ارزیابی نمودند.عواملی چون«نبود فرد مهارت آموخته در رشته موردنظر»،کیفیت پایین مهارت نیروی کار و«قوانین و مقررات ناظر بر بازار کار»،از جمله مشکلات بنگاههای صنعتی در تأمین نیروی کار فنی و ماهر مورد نیاز میباشد.همچنین تمایل بنگاههای صنعتی به جذب مهارتآموختگان سازمان آموزش فنی و حرفهای بهویژه سطح یک، در مقایسه با سایر سطوح مهارتی بیشتر است.
خلاصه ماشینی:
"به طوری که در این زمینه،در همایش جهانی یونسکو برای قرن بیست و یکم نیز چنین توصیه شده است: دستاندرکاران اشتغال و سیاستگذاران آموزش باید اصول زیر را برای پیوند آموزش و بازار کار مدنظر قرار دهند: مشارکت بازار کار در برنامهریزیهای تحصیلی و آموزشی مشارکت صنعت در فرایند تصمیمگیری،مثلا از طریق کمیسیونهای مشورتی کارآموزی دانشجویان قبل و بعد از تحصیل معمولا مداخله دولتها در نظام آموزش فنی و حرفهای در مقایسه با نظام آموزش رسمی،هم بیشتر است و هم عمیقتر؛زیرا اغلب به آموزش فنی و حرفهای هم به عنوان یک سرمایهگذاری اقتصادی و هم به عنوان یک سرمایهگذاری اجتماعی نگریسته میشود.
این ویژگیها عبارتند از: یادگیری مبتنی بر شایستگی یادگیری انعطافپذیر برخورداری همهجانبه از همکاری و توصیههای بنگاههای اقتصادی و اتحادیه در کلیه سطوح آموزشی برخورداری از یک چارچوب ملی مدیریت و سرپرستی برخورداری از یک چارچوب ملی مهارت و صلاحیت برخورداری از یک چارچوب کیفی آنچه که در مطالعات تطبیقی و بهرهگیری از تجربیات سایر دول در زمینه آموزشهای فنی و حرفهای و نوع برخورد کشورها با مهارت آموزی،بسیار حائز اهمیت است،توجه به نظام آموزش رسمی،شرایط اقتصادی اجتماعی و ساختار بازار کار آن کشور است.
بنابراین از آنجا که کارفرمایان بخش صنعت،مهمترین جذبکنندگان نیروی فنیوحرفهای محسوب میشوند،ضروری است سازمان مذکور با بهرهگیری از تجارب کشورهای موفق در این زمینه،که نمونه آن در مطالعه حاضر ارایه گردیده است،از طریق اعتمادسازی و جلب مشارکت صنعت در فرایند تصمیمگیری و برنامهریزی، مثلا از طریق تشکیل کمیتههای تخصصی و مشورتی در مرکز و استانها،به نیازسنجی مستمر بازار کار و ارایه برنامههای آموزشی براساس عمدهترین مهارتهای مورد نیاز بپردازد."