خلاصه ماشینی:
"امروزه بر کسی پوشیده نیست که رسانههای دنیا، شرک و بتپرستی را در قالب فیلمها و سریالها و مستندها و حتی در چهره هنرپیشگان انسانی و شخصیتهای داستانی ترویج میکنند و اگر هم خدایی به بشر معرفی میشود، یا همان خدای دست ساخته غرب پس از رنسانس است که تنها نظارهگر انسان است و دنیا را به اهلش سپرده است، یا خدای تثلیث مسیحیت تحریف شده و یا خدای مغلوب حضرت یعقوب7.
اگر در این فضای ناعادلانه سهم ناچیز افرادی را که «سواد رسانهای» دارند، با جهان غرب مقایسه کنیم، باز این پرسش به میان میآید که: چند درصد از مردم جهان سوم، در فضایی خارج از آموزههای لیبرال دمکراسی تنفس میکنند؟ چند درصد آنان مرعوب و مغلوب نیستند و حتی پیاده نظام لیبرال دمکراسی در جهان سوم به شمار نمی روند؟ با نگاهی به نقش روشنفکران، نویسندگان و کارگردانان متأخر از تفکر و اندیشه لیبرال دمکراسی در جهان سوم، به خوبی به نبرد ناعادلانه مخالفان فرهنگ غرب با دستنشاندگان آنان پیمیبریم؛ چیزی که حتی در بین مراکز نظام اسلامی ایران نیز با همۀ وجود خود، حس میکنیم.
آیا در چنین وضعیتی میتوان از «عدالت رسانهای» سخن گفت؟ اگر بنا برآنچه که خود دنیای غرب میگوید «اطلاعرسانی» را یکی از اهداف و رسالتهای رسانههای امروز بنامیم و اولین وظیفه انسانی هر خبرنگار و رسانه را اطلاعرسانی شفاف بشناسیم، باز به وضوح نظارهگر بیعدالتی فاحش و ملموس آن هستیم؛ چنان که دیدیم در فلسطین، عراق و افغانستان چگونه خبرنگاران مورد تهاجم قرار میگرفتند، و حوادث غمانگیز جنگ سانسور میشد."