خلاصه ماشینی:
"اگر چه قیام زید هشت سال بعد از شهادت امام باقر7 روی داد، ولی زمینههای آن در عصر آن امام فراهم آمد و این انسان مبارز که برادر امام بود، تحت تأثیر تعلیمات پدر و برادر، برحسب زمینههایی که در کوفه وجود داشت، در این منطقه علیه زمامدار ستمگر وقت یعنی هشام بن عبدالملک قیام کرد که دستگاه جبار، ناجوانمردانه او را به قتل رسانید و بدنش را سالها بر دار نگهداشت و سپس آن را سوزانید.
شرح این ماجرا به سرعت در شهر دمشق پیچید و موجی از هیجان در سرزمین شام پدید آورد، اما هشام به جای آنکه از این پیروزی افتخار آمیز علمی امام بر بیگانگان خوشحال شود، از نفوذ معنوی حضرت هراسناک گردید و ضمن ظاهرسازی و ارسال جایزهای برای امام، پیام داد که همان روز دمشق را ترک کند و از روی حسادت و خشم کوشید این شکوه علمی و تبلیغی را؛ به حربهای زنگ زده از بین ببرد.
از این رو، امام پنجم را متهم به گرایشهای مسیحی کرد و با کمال وقاحت به برخی از فرمانداران خود از جمله حاکم شهر مدین نوشت:« محمد بن علی و فرزندش به مسیحیان تقرب جستهاند و به دلیل خویشاوندی، از مجازات آنان چشم پوشیدم!
اما تلاشهای مذبوحانه هشام برای کتمان حقایق مؤثر واقع نشد و مردم شهر مدین که در ابتدا تحت تبلیغات مسمومی واقع شده بودند، در اثر احتجاجها و نشانههای امامتی که از حضرت باقر7 دیدند، به غظمت و مقام راستین پیشوای پنجم پیبردند و بدین ترتیب، سفری که با اجبار و تهدید تدارک دیده شده بود، به یک حرکت آموزنده و ثمربخش مبدل گشت."