خلاصه ماشینی:
"و مهمتر از همه این بود که برای روز عاشورا از هردستگاه تعزیه مثلا سر راه گرفتن حر ریاحی بر امام،مکالمهء شمر و یزید واقعهء کربلا را،ورود اسرای کربلا به شام و سرهای شهدا که بر نیزهها جلوی آنها در حرکت است و امثال ذلک،نخبهای که به اصطلاح عصاره یا شاه رل آن به دستگاه محسوب میشد،استخراج کرده،پانزده بیست دستگاه به طریق سواره و دوره،در خط سیر معینی،از تکیهء درب مسجد قاضی-که محلهء ما بود و هست-تا امامزاده محمد هلال-ک نسبت به این کار و خط سیری که معین شده بود،مسافت بعیدی مینمود-در سر هرگذر و تکیه،که البته جماعت انبوهی اجتماع کرده بودند،آن دستگاهها تحت نظارت ابن روح-یکی بعد دیگری-سواره وارد شده،تعزیه و سوآل و جواب خود را میخواندند و میگذشتند(این رسم هنوز هم در آران برقرار است؛ولی نه به آن تفصیل و مرتبی).
ولی از سال 1330 شمسی که این دو برادر(میرزا یحیی و آقا حسن)از آران قطع علاقه نموده ساکن طهران شدند،صندوق آن نسخههای تعزیه،با مقداری اسباب و اثاثیه غیر لازم دیگر که در منزل آرانشان مانده بود،مورد سرقت واقع گشت و هرچند قسمتی از آنها-یعنی از آن نسخهها-بعدا به وسیله آقای محمد امینیان،خویشاوندمان،از چنگ سارق که شناخته شده بود،به تدبیری به در آمد،ولی قسمت اعظم آنها معلوم نشد به چه سرنوشتی گرفتار گردید.
فراموش شد گفته آید و لازم است تذکر داده شود که مرحوم ادیب علی محمد بیضایی شاعر استاد و فرزند ارشد ابن روح،که یک دنیا ذوق و قریحه و اشتعال داشت و بعدا به کاشان نقل مکان نمود و ساکن گشت،ما دام که در آران سکونت داشت،در کارهای تعزیهگردانی ابن روح، کمک بسیار مؤثری برای پدر بود و از آن گذشته،به طوری که از بزرگترها شنیدم چند دستگاه تعزیه که هیچ سابقه نداشت،خود ساخته و به اصطلاح خلق کرده بود."